• (1)تعریف: a society of persons, usu. nuns, devoted to a religious life with the guidance of a superior. • مترادف: nuns, sisterhood
• (2)تعریف: the buildings occupied by such a society; nunnery. • مترادف: nunnery • مشابه: abbey, cloister, priory
جمله های نمونه
1. convent school
مدرسه ی دخترانه (وابسته به صومعه)
2. She left the convent before taking her final vows.
[ترجمه گوگل]او صومعه را قبل از ادای آخرین نذرش ترک کرد [ترجمه ترگمان]قبل از این که آخرین vows را ببرد، دیر را ترک گفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. She entered a convent at the age of sixteen.
[ترجمه گوگل]او در شانزده سالگی وارد صومعه شد [ترجمه ترگمان]در شانزده سالگی وارد یک صومعه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She attended a convent school and went to Mass each day.
[ترجمه گوگل]او در یک مدرسه صومعه حضور داشت و هر روز به مراسم عشای ربانی می رفت [ترجمه ترگمان]او در یک مدرسه دیر شرکت کرد و هر روز به نماز کلیسا رفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Living in the convent narrowed her views.
[ترجمه اسحاقی] زندگی کردن در صومعه افکارش را محدود کرد.
|
[ترجمه گوگل]زندگی در صومعه دیدگاه او را محدود کرد [ترجمه ترگمان]زندگی در دیر views را تنگ کرده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She spent her whole life in a convent.
[ترجمه گوگل]او تمام زندگی خود را در یک صومعه گذراند [ترجمه ترگمان]تمام عمرش را در یک صومعه گذرانده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She renounced the world and entered a convent.
[ترجمه گوگل]او دنیا را رها کرد و وارد صومعه شد [ترجمه ترگمان]از دنیا رفت و وارد یک صومعه شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The nuns established a convent here in 169
[ترجمه گوگل]راهبه ها در سال 169 صومعه ای را در اینجا تأسیس کردند [ترجمه ترگمان]راهبه ها یک صومعه را در سال ۱۶۹ تاسیس کردند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. It was during the war when the convent had been turned into a shrine for Bruckner by a man called Glasmeier.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ بود که صومعه توسط شخصی به نام گلاسمایر به زیارتگاه بروکنر تبدیل شد [ترجمه ترگمان]در زمان جنگ بود که در دیر، با مردی بنام Glasmeier به معبد پناه برده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. This was where the nuns from Santa Clara Convent in Funchal fled to during pirate raids in the sixteenth century.
[ترجمه گوگل]این جایی بود که راهبه های صومعه سانتا کلارا در فونچال در جریان حملات دزدان دریایی در قرن شانزدهم به آنجا گریختند [ترجمه ترگمان]این همان جایی بود که راهبه ها از صومعه سانتا کلارا در Funchal در طی یورش های دزدان دریایی در قرن شانزدهم به آنجا گریختند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A day was spent visiting a convent in Filey.
[ترجمه گوگل]یک روز صرف بازدید از صومعه در فیلی شد [ترجمه ترگمان]یک روز در a در Filey به سر می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The orchards are the hushed maids, fresh from convent . . . .
[ترجمه گوگل]باغها خدمتکارانی هستند که تازه از صومعه سر میزنند [ترجمه ترگمان]باغ ها، خدمتکاران ساکت، تازه از دیر، [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She founded a convent in Odilienberg.
[ترجمه گوگل]او صومعه ای را در اودیلینبرگ تأسیس کرد [ترجمه ترگمان]یک صومعه در Odilienberg تاسیس کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Sister Philippa leaves the Carmel convent in Darlington soon.
[ترجمه گوگل]خواهر فیلیپا به زودی صومعه کارمل در دارلینگتون را ترک می کند [ترجمه ترگمان]خواهر فیلیپا یک صومعه کارمل را به زودی ترک می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The convent garden harboured herbs and a yellow flowering vine flourishing over a falling wooden structure.
[ترجمه گوگل]باغ صومعه دارای گیاهان و درخت انگور گلدار زرد بود که بر روی یک سازه چوبی در حال سقوط شکوفا شده بود [ترجمه ترگمان]باغ دیر از گیاهان و تاک گلدار زرد رنگی که بر روی یک سازه چوبی فرسوده رشد می کرد، استفاده کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• group of nuns; home for nuns a convent is a building where a community of nuns live, or a school run by nuns.
پیشنهاد کاربران
chapel : نمازخانه ( محل کوچکی برای عبادت مسیحیان ) church : کلیسا ( محل بزرگتری برای عبادت، ازدواج، مطالعه کتاب مقدس و بحث به صورت گروهی، کلاس برای کودکان تا انجیل را بشناسند و عقاید را یادبگیرند، برنامه هایی مثل خوراک مختصر گروهی، آواز های گروهی مذهبی و خیلی چیز های دیگر ) ... [مشاهده متن کامل]
cathedral : کلیسای جامع ( بسیار بزرگتر ) monastery, monasteries : حوزه علمیه ( آموزشگاه و خوابگاه راهبان دینی مسیحی یا بودایی و. . . ) abbey, abbeys : حوزه علمیه بزرگ ( یک monastery که بزرگ تر و جامع تر است بعضی از این آموزشگاه ها اکنون کلیسا شده. ) convent : حوزه علمیه خواهران abbot : رئیس حوزه علمیه برادران abbess : رئیس حوزه علمیه خواهران
صومعه
صومعه سرا جایی که زنانی که راهبه نامیده می شوند در آن جا مشغول به عبادت و کار هستند همانجا نیز زندگی می کنند.