convenor

جمله های نمونه

1. Margaret McGregor, the board's Labour convenor, is to support the proposal.
[ترجمه گوگل]مارگارت مک گرگور، نماینده کارگری هیئت مدیره، باید از این پیشنهاد حمایت کند
[ترجمه ترگمان]مارگارت مک گری گور، نماینده مجلس کارگر، حمایت از این پیشنهاد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But the convenor of the arts and culture committee says the meeting will go ahead.
[ترجمه گوگل]اما دعوت‌کننده کمیته فرهنگی هنری می‌گوید این جلسه برگزار می‌شود
[ترجمه ترگمان]اما نماینده کمیته هنر و فرهنگ می گوید که این دیدار ادامه خواهد داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. At a national conference I met a woman convenor of a local group of refuse collectors; she had ten children.
[ترجمه گوگل]در یک کنفرانس ملی با خانمی ملاقات کردم که یک گروه محلی از جمع آوری زباله ها را تشکیل می داد او ده فرزند داشت
[ترجمه ترگمان]در یک کنفرانس ملی من یک زن نماینده یک گروه محلی از جمع کنندگان را ملاقات کردم؛ او ده فرزند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Councillor Bob Cairns, Edinburgh's planning convenor, quit his post as Labour group vice-chairman in protest.
[ترجمه گوگل]باب کرنز، مشاور برنامه‌ریزی ادینبورگ، در اعتراض به نایب‌رئیس گروه کارگر از سمت خود کناره‌گیری کرد
[ترجمه ترگمان]باب Cairns، یکی از اعضای شورا، پست خود را به عنوان نایب رئیس گروه حزب کارگر در اعتراض ترک کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The supervisory committee elects a convenor from among its members.
[ترجمه گوگل]کمیته نظارت از بین اعضای خود یک دعوت کننده را انتخاب می کند
[ترجمه ترگمان]کمیته نظارتی یکی از اعضای خود را از میان اعضایش انتخاب کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The problem, said Suman Sahai, convenor of the nongovernmental organisation Gene Campaign, is that the draft bill does not clearly define "confidential commercial information".
[ترجمه گوگل]سومان سهایی، گردآورنده سازمان غیردولتی Gene Campaign، گفت که مشکل این است که پیش نویس لایحه به وضوح "اطلاعات تجاری محرمانه" را تعریف نمی کند
[ترجمه ترگمان]suman Sahai، نماینده سازمان غیردولتی کمپین ژنی، گفت که این مشکل به روشنی \"اطلاعات محرمانه تجاری\" را تعریف نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Australian Marriage Equality national convenor Peter Furness said gay marriage would be recognised overseas, unlike civil unions.
[ترجمه گوگل]پیتر فرنس، نماینده ملی برابری ازدواج استرالیایی، گفت که ازدواج همجنس گرایان بر خلاف اتحادیه های مدنی در خارج از کشور به رسمیت شناخته می شود
[ترجمه ترگمان]پیتر Furness، نماینده ملی برابری ازدواج در استرالیا، گفت که ازدواج همجنس گرایان در خارج از کشور به رسمیت شناخته می شود، برخلاف اتحادیه های مدنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Convenor of the Committee must be an Independent Director.
[ترجمه گوگل]تشکیل دهنده کمیته باید یک مدیر مستقل باشد
[ترجمه ترگمان]رئیس کمیته باید یک مدیر مستقل باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The convenor, knowing the pre-eminence of this individual increased the cost of attending the lectures without consulting them first.
[ترجمه گوگل]مجری با علم به برتری این فرد، هزینه شرکت در سخنرانی ها را بدون مشورت با آنها افزایش داد
[ترجمه ترگمان]نماینده، با آگاهی از برتری این فرد، هزینه شرکت در سخنرانی ها را بدون مشورت با آن ها افزایش داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As convenor, Professor Liu said the School will forward the consensus to the Government and the Legislative Council soon.
[ترجمه گوگل]به عنوان دعوت کننده، پروفسور لیو گفت که مدرسه به زودی اجماع را به دولت و شورای قانونگذاری ارسال خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان نماینده نماینده، پروفسور لیو گفت که این مدرسه به زودی وفاق را به دولت و شورای قانونگذاری ارجاع خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. After analyzing the general power convenor, a soft switching converter power will be introduced to depress and remove its ripples and wastage .
[ترجمه گوگل]پس از تجزیه و تحلیل مخزن برق عمومی، یک مبدل سوئیچینگ نرم قدرت برای کاهش و حذف امواج و هدر رفتن آن معرفی می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از تجزیه و تحلیل نماینده قدرت عمومی، یک قدرت مبدل سوئیچینگ نرم برای افسرده کردن و حذف موج و wastage آن معرفی خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A/D convertor and D/A convenor are integrated in some SCM, which expands its application in industry control, instrument, and appliance equipment.
[ترجمه گوگل]مبدل A/D و convenor D/A در برخی از SCM ادغام شده‌اند که کاربرد آن را در کنترل صنعت، ابزار و تجهیزات لوازم خانگی گسترش می‌دهد
[ترجمه ترگمان]مبدل A \/ D و D \/ A در برخی از SCM که کاربرد آن در کنترل صنعت، ابزار و تجهیزات را گسترش می دهد، ادغام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Convenor : Company's Board of Directors.
[ترجمه گوگل]تشکیل دهنده: هیئت مدیره شرکت
[ترجمه ترگمان]Convenor: هیات مدیره شرکت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The committee also establishes a four - member scheduling group. The members shall consist of the department chair, acting as the ex officio convenor, and the chairs of the three sub committees.
[ترجمه گوگل]این کمیته همچنین یک گروه برنامه ریزی چهار نفره ایجاد می کند اعضا باید متشکل از رئیس دپارتمان که به عنوان دعوت کننده رسمی و رؤسای سه کمیته فرعی فعالیت می کند
[ترجمه ترگمان]این کمیته همچنین یک گروه چهار نفره برنامه ریزی ایجاد می کند اعضا از رئیس بخش تشکیل خواهند شد و به عنوان نماینده قانونی اصلی و صندلی های سه کمیته فرعی عمل خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in britain, a convenor is a trade union official who is responsible for organizing the shop stewards at a particular place of work or in a particular area.
a convenor is also an official representative of a political organization or special interest group.

پیشنهاد کاربران

بپرس