conveniently

/kənˈviːn.jənt.li//kənˈviːn.jənt.li/

بطورراحت ,براحتی

جمله های نمونه

1. Conveniently, her parents are often willing to babysit.
[ترجمه حمید سانی] والدینش بیشتر مایل هستن که پرستاربچه بگیرن
|
[ترجمه گوگل]به راحتی، والدین او اغلب مایل به نگهداری از کودک هستند
[ترجمه ترگمان]والدین او اغلب مایل به پرستاری از کودکان هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Conveniently overlooking the fact that she wouldn't be able to meet the commitment, she agreed enthusiastically.
[ترجمه گوگل]با نادیده گرفتن این واقعیت که او نمی تواند به تعهدات خود عمل کند، با اشتیاق موافقت کرد
[ترجمه ترگمان]او با شور و هیجان موافقت کرد که Conveniently نادیده گرفتن این حقیقت که او قادر نخواهد بود تعهد را برآورده کند، با شور و هیجان موافقت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. These factors can be conveniently categorized under three headings.
[ترجمه گوگل]این عوامل را می توان به راحتی در سه عنوان دسته بندی کرد
[ترجمه ترگمان]این عوامل را می توان به راحتی تحت سه عنوان طبقه بندی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A boutique and beauty salon are conveniently located within the grounds.
[ترجمه گوگل]یک بوتیک و سالن زیبایی به راحتی در محوطه قرار دارد
[ترجمه ترگمان]یک سالن زیبایی و بوتیک به راحتی در محوطه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hotel is conveniently located near the airport.
[ترجمه رز] هتل در جای مناسبی در نزدیکی فرودگاه واقع شده است .
|
[ترجمه الی] هتل به منظور دسترسی راحت نزدیک فردگاه قرار گرفته است
|
[ترجمه گوگل]این هتل در نزدیکی فرودگاه واقع شده است
[ترجمه ترگمان]هتل به راحتی در نزدیکی فرودگاه قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Lyrical Ballads" conveniently marks the beginning of nineteenth-century poetry.
[ترجمه گوگل]"تصنیف های غنایی" به راحتی آغاز شعر قرن نوزدهم را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]\"Ballads Lyrical\" به راحتی شروع شعر قرن نوزدهم را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An earlier report, implicating the government, had been conveniently swept under the carpet.
[ترجمه گوگل]گزارش قبلی که حاکی از دخالت دولت بود، به راحتی زیر فرش کشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]یک گزارش قبلی که دولت را به راحتی در زیر فرش جمع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Your accommodation is conveniently located within walking distance of the town centre.
[ترجمه گوگل]محل اقامت شما در فاصله چند قدمی مرکز شهر واقع شده است
[ترجمه ترگمان]محل اقامت شما در فاصله پیاده مرکز شهر قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He conveniently forgot to tell me he was married.
[ترجمه گوگل]او به راحتی فراموش کرد به من بگوید که متاهل است
[ترجمه ترگمان]اون به راحتی یادش رفت بهم بگه که ازدواج کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hotel is conveniently situated close to the beach and the shops.
[ترجمه گوگل]این هتل در موقعیت مناسبی نزدیک به ساحل و فروشگاه ها قرار دارد
[ترجمه ترگمان]هتل به راحتی در نزدیکی ساحل و مغازه ها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The report can be conveniently divided into three main sections.
[ترجمه گوگل]گزارش را می توان به راحتی به سه بخش اصلی تقسیم کرد
[ترجمه ترگمان]این گزارش می تواند به راحتی به سه بخش اصلی تقسیم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It was very conveniently situated just across the road from the City Reference Library.
[ترجمه گوگل]خیلی راحت درست روبروی جاده کتابخانه مرجع شهر قرار داشت
[ترجمه ترگمان]خیلی راحت روی جاده از کتابخانه مرجع شهر قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. At that time, ice cream couldn't be conveniently bought in a store.
[ترجمه گوگل]در آن زمان بستنی را نمی شد به راحتی از فروشگاه خرید
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، بستنی به راحتی نمی شد از مغازه خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The house is conveniently situated near the station and the shops.
[ترجمه مجتبی] خانه جهت رفاه و آسایش در نزدیکی ایستگاه و مغازه هاست.
|
[ترجمه گوگل]این خانه در نزدیکی ایستگاه و مغازه ها قرار دارد
[ترجمه ترگمان]خانه به راحتی کنار ایستگاه و مغازه ها قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Conveniently, he had developed amnesia about that part of his life.
[ترجمه گوگل]به راحتی، او در آن بخش از زندگی خود دچار فراموشی شده بود
[ترجمه ترگمان]Conveniently، اون در مورد اون قسمت از زندگیش فراموشی گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• comfortably; handily

پیشنهاد کاربران

به طور آسان
دم دست
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : convenience
✅️ صفت ( adjective ) : convenient
✅️ قید ( adverb ) : conveniently
بسته به جایی که استفاده شده باشه میشه معادل ( ( شانسی ) ) رو هم جاش گذاشت
شاید بتوان گفت: از اقبال بلند/ از بخت خوب
به راحتی - به آسانی - به رندی - سر راست
اگه با شماره تلفن ( phone number ) بیاد رُند معنا میده ( با convenient هم میتونه بیاد )
اگه با آدرس بیاد ( conveniently located at ) معنی سر راست میگیره. یعنی به راحتی قابل پیدا کردنه
...
[مشاهده متن کامل]

🔺️Convenience : آسودگی - رندی ( n )
🔺️Convenient : آسان - رند ( adj )
🔺️Conveniently : معنیشو گفتیم ( adv )

مصلحتا؛ از روی مصلحت
بطور مناسبی
به سهولت
براحتی

بپرس