convection

/kənˈvekʃn̩//kənˈvekʃn̩/

معنی: انتقال گرما، انتقال برق، ارزش حرارتی، همبرداری
معانی دیگر: (فیزیک) همرفت، وزش گرمایی، هم بردی، انتقال گرما درمایع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: convectional (adj.)
• : تعریف: the motion or transmittal of heat through a liquid or gas because of the natural rising of the heated parts and sinking of the cooled parts.

جمله های نمونه

1. These fires create convection funnels, and throw a lot of particles into the upper atmosphere.
[ترجمه گوگل]این آتش‌ها قیف‌های همرفتی را ایجاد می‌کنند و ذرات زیادی را به جو فوقانی پرتاب می‌کنند
[ترجمه ترگمان]این آتش سوزی ها موجب ایجاد لوله های انتقال حرارت می شوند و ذرات زیادی را به داخل جو بالایی پرتاب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In convection, hot currents flow upwards.
[ترجمه گوگل]در همرفت، جریان های گرم به سمت بالا جریان می یابد
[ترجمه ترگمان]در همرفت، جریان های داغ به سمت بالا جریان پیدا می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Warm air rises by the process of convection.
[ترجمه گوگل]هوای گرم با فرآیند همرفت بالا می رود
[ترجمه ترگمان]هوای گرم توسط فرآیند همرفت افزایش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Care should be exercised with convection ovens to prevent solution ingress to the motor.
[ترجمه گوگل]برای جلوگیری از ورود محلول به موتور باید مراقب کوره های همرفت باشد
[ترجمه ترگمان]باید برای جلوگیری از نفوذ محلول به موتور، باید برای جلوگیری از نفوذ محلول استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The latest flushing models of mantle convection have shed new light on what may keep the supercontinents dancing.
[ترجمه گوگل]جدیدترین مدل‌های برافروختگی جابجایی گوشته، نور جدیدی را در مورد آنچه ممکن است ابرقاره‌ها را به رقص نگه دارد، روشن کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]آخرین مدل های تخلیه انتقال حرارت، نور جدیدی را بر روی چیزی که ممکن است رقص supercontinents را حفظ کند، روشن می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Instead, it is a natural consequence of convection in a sphere.
[ترجمه گوگل]در عوض، این یک پیامد طبیعی همرفت در یک کره است
[ترجمه ترگمان]در عوض، نتیجه طبیعی همرفت در یک کره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are thus particularly appropriate for studies of convection and stratified flow.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها به ویژه برای مطالعات همرفت و جریان طبقه بندی مناسب هستند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها به طور خاص برای مطالعات همرفت و جریان طبقه بندی شده مناسب هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This would not be possible if convection was taking place.
[ترجمه گوگل]اگر همرفت انجام می شد، این امکان پذیر نبود
[ترجمه ترگمان]اگر همرفت در حال انجام بود این کار امکان پذیر نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. For very dilute concentrations, the convection distributed the particles uniformly throughout the tank.
[ترجمه گوگل]برای غلظت های بسیار رقیق، جابجایی ذرات را به طور یکنواخت در سراسر مخزن توزیع می کند
[ترجمه ترگمان]برای غلظت بسیار رقیق، همرفت، ذرات را به طور یکنواخت در داخل مخزن توزیع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Here we extend the results of experiments on convection in a suspension cooled from above.
[ترجمه گوگل]در اینجا ما نتایج آزمایشات بر روی همرفت را در یک تعلیق خنک شده از بالا گسترش می دهیم
[ترجمه ترگمان]در اینجا ما نتایج آزمایش ها بر روی همرفت در یک سوسپانسیون که از بالا خنک شد را بسط می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As for ordinary convection, this is what drives the motion.
[ترجمه گوگل]در مورد همرفت معمولی، این همان چیزی است که حرکت را هدایت می کند
[ترجمه ترگمان]مانند همرفت معمولی، این چیزی است که حرکت را تحریک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Convection occurs when too much heat is present at depth to be conveyed upwards solely by thermal conduction.
[ترجمه گوگل]جابجایی زمانی اتفاق می‌افتد که گرمای زیادی در عمق وجود داشته باشد که صرفاً توسط رسانش حرارتی به بالا منتقل شود
[ترجمه ترگمان]Convection زمانی رخ می دهد که گرمای بیش از حد در عمق وجود دارد تا تنها توسط رسانش گرمایی به سمت بالا منتقل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Combined with simple models of mantle convection, the maps have already thrown new light on sinking slabs.
[ترجمه گوگل]همراه با مدل‌های ساده جابجایی گوشته، نقشه‌ها قبلاً نور جدیدی را بر روی صفحات در حال غرق شدن پرتاب کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]با استفاده از مدل های ساده انتقال حرارت، نقشه در حال حاضر نور جدیدی را بر روی قطعات در حال غرق کردن ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Hence, concentration driven convection occurs in these layers.
[ترجمه گوگل]از این رو، همرفت متمرکز بر روی این لایه ها رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]از این رو، جابجایی اجباری متمرکز در این لایه ها رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Most convection models predict that convection cells have similar horizontal and vertical dimensions, although arguments have been presented against this idea.
[ترجمه گوگل]اکثر مدل‌های همرفت پیش‌بینی می‌کنند که سلول‌های همرفت دارای ابعاد افقی و عمودی مشابهی هستند، اگرچه استدلال‌هایی علیه این ایده ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]اکثر مدل های جابجایی پیش بینی می کنند که سلول های خورشیدی دارای ابعاد افقی و افقی مشابهی هستند، اگر چه بحث ها علیه این ایده ارائه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انتقال گرما (اسم)
convection

انتقال برق (اسم)
convection

ارزش حرارتی (اسم)
convection

همبرداری (اسم)
convection

تخصصی

[شیمی] همرفت، وزش گرمایی، هم بردى
[عمران و معماری] جابجایی - همرفت - فراز رفت
[مهندسی گاز] انتقال گرما، انتقال برق
[زمین شناسی] همرفت مکانیسم انتقال گرما که در آن مواد داغ با مواد با چگالی کم بالا می آیند و مواد سرد چگالتر که رو به پایین حرکت می کنند، جای آنها را می گیرند و ادامه این فرایند یک جریان حرارتی ایجاد می کند. همرفت در درون زمین بخشی از نیروی محرکه حرکت ورقه های لیتوسفر است.
[بهداشت] انتقال گرما به هوای اطراف
[نساجی] انتقال حرارت به کمک مجاور سازی دو فاز یا جسم با اختلاف دمایی زیاد - جابجا شدن - جابجایی
[خاک شناسی] همرفت
[پلیمر] جابجایی، همرفت
[آب و خاک] همرفت، کنوکسیون

انگلیسی به انگلیسی

• circulation of heat; thermal conduction, transmission of heat by circulatory movement in a fluid or gas that results in areas of different temperatures and distinctive densities which rise and fall in reaction to gravity (physics); conveying, act of transmitting, act of transporting; (meteorology) upright movement of heat in enormous motion inside the atmosphere
convection is the process by which heat travels through air, water, and other gases and liquids; a technical term in physics.

پیشنهاد کاربران

convection ( شیمی )
واژه مصوب: همرَفت
تعریف: جابه‏جایی جِرم و انرژی براثر جابه‏جایی ماده
تاخ زدن یه زندانی با زندانی دیگر ( در متون حقوقی )
همرفت
جابجایی

بپرس