controversy

/ˈkɑːntrəˌvərsi//ˈkɒntrəvɜːsi/

معنی: ستیزه، بحی، مباحثه، مشاجره، جدال، هم ستیزی
معانی دیگر: بحث، بگو مگو، جرو بحث، جدل، مناقشه، قیل و قال، بحک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: controversies
(1) تعریف: a dispute, esp. a public one, marked by the expression of opposing views; debate.
مترادف: debate, dispute
مشابه: contention, disputation, hot potato, polemics

- The proposal to tear down the old city hall building caused a major controversy in town.
[ترجمه گوگل] پیشنهاد تخریب ساختمان قدیمی شهرداری جنجال بزرگی در شهر ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد برکناری از ساختمان شهرداری قدیمی باعث ایجاد جنجال بزرگی در شهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a quarrel or argument.
مترادف: altercation, argument, disagreement, dispute, quarrel
مشابه: bicker, brawl, broil, fight, row, ruckus, rumpus, run-in, set-to, spat, squabble, tiff, wrangle

- Let's not have any more controversies over money.
[ترجمه zizigooloo] بیاید اختلاف بیشتری نسبت به پول نداشته باشیم
|
[ترجمه شان] بگذارید ( بیایید ) اینقدر در مورد ( موضوع ) "پول مشاجره و ستیزه، نکنیم.
|
[ترجمه گوگل] دیگر بر سر پول بحث و جدل نداشته باشیم
[ترجمه ترگمان] بیایید اختلاف بیشتری در مورد پول داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the controversy about his illicit affairs
سر و صدای مربوط به روابط نامشروع او

2. a point of controversy
یک مطلب هیاهو انگیز

3. the new leader tried to avoid controversy
رهبر جدید کوشید تا از بحث انگیزی اجتناب کند.

4. There was a controversy over the plans.
[ترجمه گوگل]بر سر این طرح ها اختلاف نظر وجود داشت
[ترجمه ترگمان]مجادله بر سر این برنامه ها وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His views have excited a lively controversy among fellow scientists.
[ترجمه گوگل]دیدگاه‌های او بحث‌های پرشوری را در میان دانشمندان دیگر برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]دیدگاه های او باعث ایجاد بحث های پرشور در میان دانشمندان دیگر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His inclusion in the team has caused controversy.
[ترجمه گوگل]حضور او در این تیم جنجال به پا کرده است
[ترجمه ترگمان]حضور او در این تیم باعث ایجاد اختلاف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The recent food-poisoning scare has reignited debate/concern/controversy over farming methods.
[ترجمه گوگل]ترس اخیر از مسمومیت غذایی بحث/نگرانی/جنجال بر سر روش های کشاورزی را دوباره برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]ترس اخیر مسمومیت غذایی، مباحثات \/ نگرانی \/ بحث بر سر روش های کشاورزی را برانگیخته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Her latest book has engendered a lot of controversy.
[ترجمه گوگل]آخرین کتاب او جنجال های زیادی را برانگیخته است
[ترجمه ترگمان]آخرین کتاب او باعث ایجاد جنجال زیادی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The controversy regarding vitamin C is unlikely to be resolved in the near future.
[ترجمه گوگل]مناقشه در مورد ویتامین C بعید است در آینده نزدیک حل شود
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد ویتامین C بعید است که در آینده نزدیک حل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Controversy arose over the use of the chemicals on fruit and vegetables.
[ترجمه گوگل]در مورد استفاده از مواد شیمیایی روی میوه و سبزیجات اختلاف نظر به وجود آمد
[ترجمه ترگمان]بحث و جدل در مورد استفاده از مواد شیمیایی بر روی میوه و سبزیجات مطرح شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He is no stranger to controversy.
[ترجمه گوگل]او با جنجال بیگانه نیست
[ترجمه ترگمان]او برای بحث کردن غریبه نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That is a fact beyond controversy.
[ترجمه گوگل]این یک واقعیت فراتر از بحث است
[ترجمه ترگمان]این یک واقعیت فراتر از بحث است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Far from getting into a flap over the controversy, the government has used the media attention to its advantage.
[ترجمه گوگل]دولت به دور از وارد شدن به اختلاف بر سر این جنجال، از توجه رسانه ها به نفع خود استفاده کرده است
[ترجمه ترگمان]جدای از وارد شدن به یک دریچه در بحث، دولت از توجه رسانه ها به این مزیت استفاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Much controversy surrounds the new exam.
[ترجمه گوگل]بحث و جدل های زیادی پیرامون امتحان جدید وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بحث زیادی پیرامون امتحان جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. That is an ironclad fact that is beyond controversy.
[ترجمه گوگل]این یک واقعیت آهنین است که قابل بحث نیست
[ترجمه ترگمان]این یک حقیقت سخت و مهم است که فراتر از مناقشه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. An instance of this controversy occurred last year.
[ترجمه گوگل]نمونه ای از این جنجال در سال گذشته رخ داد
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از این بحث در سال گذشته رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ستیزه (اسم)
quarrel, conflict, melee, strife, dispute, contention, squabble, altercation, controversy, disputation

بهی (اسم)
quarrel, brabble, debate, altercation, discussion, argument, argumentation, controversy, jangle, contestation, polemics

مباحثه (اسم)
discourse, contention, debate, discussion, argument, controversy, disputation

مشاجره (اسم)
dispute, contention, contest, argument, controversy, scuffle, broil, wrangle, falling-out, garboil

جدال (اسم)
battle, controversy

هم ستیزی (اسم)
controversy

تخصصی

[حقوق] اختلاف، مرافعه، دعوای مدنی

انگلیسی به انگلیسی

• disagreement, debate, argument
controversy is a disagreement about something that many people do not approve of which leads to a lot of discussion and argument.

پیشنهاد کاربران

حق خواهی است یا انتقاد، صحبت.
بحثی جدی که تعدادی را در مدتی طولانی درگیر کند ( از longman )
1. جر و بحث. بگومگو. مشاجره. مناقشه 2. اختلاف نظر. اختلاف
مثال:
his reign has been blemished by controversy
controversy ( n ) ( kɑntrəˌvərsi ) =public discussion and argument about sth that many people strongly disagree about, e. g. to arouse controversy.
controversy
کشمَکش
ابهام ، ناروشنی ، ستیز
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : controvert
اسم ( noun ) : controversy
صفت ( adjective ) : controversial
قید ( adverb ) : controversially
کش مکش
گفتگوی داغ
گفتگوی بی حاصل
جنجال
controversy ( noun ) = بحث، جدل، مناقشه، مجادله، جنجال، مشاجره، بگو مگو، کشمکش، جنگ و جدل، اختلاف نظر
examples:
1 - Her latest book has engendered a lot of controversy.
آخرین کتاب او جنجال زیادی برانگیخت.
...
[مشاهده متن کامل]

2 - Reports in today's newspapers have added fuel to the controversy .
گزارش های روزنامه های امروز بر جنجال ها دامن زده است.
3 - There was a big controversy surrounding/over the use of drugs in athletics.
در مورد استفاده از دارو در دو و میدانی اختلاف نظر بزرگی وجود داشت.
4 - The policy has caused fierce/heated controversy ever since it was introduced.
این سیاست از زمانی که معرفی شد مشاجره شدید/داغی را به دنبال داشت.
5 - Publication of the article unleashed a scientific controversy that raged for years.
انتشار مقاله ، مناقشه علمی را در بر داشت که سالها ادامه داشت.
6 - The controversy was caused by the proposal to build an airport in the area.
این مشاجره با پیشنهاد ساخت فرودگاه در این منطقه ایجاد شد.

Though in recent days he has been accused of holding dangerous views about the Middle East, Mr. Malley, 57, may seem an unlikely source of controversy
NEW YORK TIMES@
. . . منبع/محل جنجال
جنجال ، بحث ، مجادله ، اختلاف نظر ، جدال ، ستیز
جنجال، مجادله
مجادله
بحث و دعوا
- اختلاف نظر
بحث و جدل، سرو صدا، جدال
مناقشه
مغایرت
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)

بپرس