control system

جمله های نمونه

1. It has a highly reliable control system.
[ترجمه گوگل]دارای سیستم کنترل بسیار قابل اعتماد است
[ترجمه ترگمان]این دستگاه یک سیستم کنترل بسیار قابل اعتماد دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Analysts fear the overstretched air traffic control system could reach breaking point.
[ترجمه گوگل]تحلیلگران نگرانند که سیستم کنترل ترافیک هوایی بیش از حد به نقطه شکست برسد
[ترجمه ترگمان]تحلیلگران نگران هستند که سیستم کنترل ترافیک هوایی وسیع ممکن است به نقطه شکست برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Look carefully at the inventory control system.
[ترجمه گوگل]با دقت به سیستم کنترل موجودی نگاه کنید
[ترجمه ترگمان]با دقت به سیستم کنترل اوضاع نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At the forefront is a traction control system.
[ترجمه گوگل]در خط مقدم یک سیستم کنترل کشش قرار دارد
[ترجمه ترگمان]خط مقدم یک سیستم کنترل کشش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The motor is basically a closed-loop hydraulic control system which derives its input from a small conventional electrical stepping motor.
[ترجمه گوگل]موتور اساساً یک سیستم کنترل هیدرولیک حلقه بسته است که ورودی خود را از یک موتور پله ای الکتریکی معمولی کوچک می گیرد
[ترجمه ترگمان]موتور اساسا یک سیستم کنترل هیدرولیکی بسته است که ورودی آن را از یک موتور پله ای کوچک معمولی می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A control system is currently under development for combining the output from the different modules in an intelligent manner.
[ترجمه گوگل]یک سیستم کنترل در حال حاضر برای ترکیب خروجی از ماژول های مختلف به روشی هوشمند در حال توسعه است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کنترل در حال حاضر برای ترکیب خروجی از ماژول های مختلف به روش هوشمند در حال توسعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Club 2000 features an Access Control System which enables members to book and use facilities with a single magnetic strip membership card.
[ترجمه گوگل]Club 2000 دارای یک سیستم کنترل دسترسی است که به اعضا امکان می دهد با کارت عضویت نوار مغناطیسی واحد رزرو و استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]Club ۲۰۰۰ یک سیستم کنترل دسترسی است که به اعضا امکان رزرو و استفاده از امکانات با یک کارت عضویت یک نوار مغناطیسی را می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It should be remembered in designing a control system that the earthworm transport hosts present a continuous reservoir of infection.
[ترجمه گوگل]در طراحی یک سیستم کنترل باید به خاطر داشت که میزبان های انتقال کرم خاکی یک مخزن مداوم عفونت را ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]باید به خاطر داشته باشد که در طراحی یک سیستم کنترل که میزبان حمل و نقل earthworm یک مخزن پیوسته از عفونت را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The main attraction is one easier-to-use control system taking up less cab space.
[ترجمه گوگل]جذابیت اصلی یک سیستم کنترلی با کاربری ساده تر است که فضای کمتری در کابین اشغال می کند
[ترجمه ترگمان]جاذبه اصلی یک سیستم کنترل با استفاده آسان تر است که فضای تاکسی کمتری را اشغال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The hotel does not operate a budgetary control system.
[ترجمه گوگل]این هتل دارای سیستم کنترل بودجه نیست
[ترجمه ترگمان]این هتل با سیستم کنترل بودجه ای کار نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Burger King organisation operates a highly bureaucratic control system.
[ترجمه گوگل]سازمان برگر کینگ یک سیستم کنترل بسیار بوروکراتیک را اجرا می کند
[ترجمه ترگمان]سازمان برگر کینگ یک سیستم کنترل پست بروکراتیک را اداره می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The volume of scheduled flights is straining the air traffic control system.
[ترجمه گوگل]حجم پروازهای برنامه ریزی شده سیستم کنترل ترافیک هوایی را تحت فشار قرار داده است
[ترجمه ترگمان]حجم پروازه ای برنامه ریزی شده به سیستم کنترل ترافیک هوایی فشار می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Pallets may be placed away either under manual or automatic control according to the control system chosen.
[ترجمه گوگل]بسته به سیستم کنترل انتخابی، پالت ها را می توان تحت کنترل دستی یا خودکار قرار داد
[ترجمه ترگمان]Pallets ممکن است تحت کنترل دستی یا خودکار با توجه به سیستم کنترل انتخاب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] سیستم کنترل مجموعه ای از عناصر حسگر / تقویت کننده ها و وسایل کنترل که به اتفاق هم وضعیتی از فرایند یا دستگاه کنترل می کنند .
[ریاضیات] سیستم کنترل

انگلیسی به انگلیسی

• system for regulating or directing something; pronunciation system

پیشنهاد کاربران

control system ( هوافضا )
واژه مصوب: سامانۀ معیار
تعریف: سامانه ای متشکل از مقدار مشخصی از جرم که هیچ جرمی از مرزهای آن وارد یا خارج نمی شود

بپرس