contrition

/kənˈtrɪʃn̩//kənˈtrɪʃn̩/

معنی: پشیمانی، ندامت، توبه
معانی دیگر: انفعال، تاسف

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: regret for one's own wrongdoing, or for one's offenses against religious mandates.
مترادف: compunction, guilt, penitence, regret, remorse, repentance, shame
مشابه: embarrassment, mortification, rue, self-reproach, sorrow

جمله های نمونه

1. his contrition was obvious
پشیمانی او آشکار بود.

2. But despite the president s show of contrition, few analysts believe Mr Wahid is willing to become a figurehead just yet.
[ترجمه گوگل]اما علیرغم ابراز پشیمانی رئیس جمهور، تعداد کمی از تحلیلگران معتقدند که آقای وحید هنوز مایل به تبدیل شدن به یک چهره برجسته است
[ترجمه ترگمان]اما با وجود ابراز پشیمانی رئیس جمهور، برخی از تحلیلگران بر این باورند که آقای وحید در عین حال حاضر است به یک رئیس تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. To show contrition for failures to provide price lists to consumers, offenders would volunteer payments to the Treasury.
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن پشیمانی از عدم ارائه لیست قیمت به مصرف کنندگان، متخلفان داوطلبانه به خزانه داری پرداخت می کنند
[ترجمه ترگمان]برای نشان دادن ندامت از شکست های خرید لیست های قیمت برای مصرف کنندگان، متخلفان به خزانه پول خواهند پرداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I had put on a show of contrition all day, and behind it had been incomprehension and fright.
[ترجمه گوگل]تمام روز نمایشی از پشیمانی به نمایش گذاشته بودم و پشت آن عدم درک و ترس بود
[ترجمه ترگمان]من تمام روز را روی یک نمایش ندامت قرار داده بودم و در پشت آن ترس و ترس ایجاد شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. An act of perfect contrition is essential to save our souls, when being in danger of death and in a state of mortal sin we cannot go to Confession.
[ترجمه گوگل]عمل پشیمانی کامل برای نجات روح ما ضروری است، وقتی که در خطر مرگ و در حالت گناه فانی نمی توانیم به اعتراف برویم
[ترجمه ترگمان]برای نجات جان های ما، هنگامی که در خطر مرگ و در حالتی از گناه مرگبار بسر می بریم، نمی توانیم اعتراف کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In contrition she expatiated on the beauty of the garden.
[ترجمه گوگل]او در پشیمانی به زیبایی باغ پرداخت
[ترجمه ترگمان]در توبه از زیبایی باغ تعریف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. For a leader to express contrition, there needs to be a good, strong reason.
[ترجمه گوگل]برای اینکه یک رهبر اظهار پشیمانی کند، باید دلیل خوب و محکمی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]برای یک رهبر باید یک دلیل خوب و قوی وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The next day he'd be full of contrition, weeping and begging forgiveness.
[ترجمه گوگل]روز بعد او پر از پشیمانی بود، گریه می کرد و طلب بخشش می کرد
[ترجمه ترگمان]روز بعد پر از ندامت بود و گریه می کرد و طلب بخشش می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is contrition and faith and love that enable the soul to receive wisdom from heaven.
[ترجمه گوگل]این پشیمانی و ایمان و عشق است که روح را قادر می سازد از بهشت ​​حکمت دریافت کند
[ترجمه ترگمان]توبه و ایمان و عشق است که روح را قادر می سازد که عقل خود را از آسمان کسب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She forgave him because his contrition was real.
[ترجمه گوگل]او را بخشید زیرا پشیمانی او واقعی بود
[ترجمه ترگمان]او را می بخشید، چون contrition واقعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Mercy should be shown to the contrite, but the community needed to be reassured that the contrition was genuine.
[ترجمه گوگل]باید نسبت به افراد پشیمان رحم کرد، اما جامعه باید اطمینان حاصل می کرد که پشیمانی واقعی است
[ترجمه ترگمان]عفو باید به صورت پشیمان نشان داده شود، اما جامعه باید مطمئن شود که توبه واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He spoke through prophets and in acts of history, through poetry and prayers of contrition.
[ترجمه گوگل]او از طریق پیامبران و در اعمال تاریخ، از طریق شعر و دعاهای پشیمانی صحبت کرد
[ترجمه ترگمان]او از طریق پیامبران و اقدامات تاریخی، از طریق شعر و نماز توبه صحبت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In circumstances when words are inappropriate or impractical, the apology may take the form of an elaborate pantomime of contrition.
[ترجمه گوگل]در شرایطی که کلمات نامناسب یا غیرعملی هستند، عذرخواهی ممکن است به شکل پانتومیم مفصلی از پشیمانی باشد
[ترجمه ترگمان]در شرایط زمانی که کلمات نا مناسب و غیر عملی هستند، ممکن است عذر و بهانه ممکن است به شکل پانتومیم به عمل آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When he was a young man, Jim thought of Lent as a season of contrition, spiritual discipline and personal purification.
[ترجمه گوگل]وقتی جیم جوان بود، روزه را فصل پشیمانی، انضباط معنوی و تطهیر شخصی می‌دانست
[ترجمه ترگمان]جیم وقتی جوان بود، عید فصح را به عنوان یک فصل ندامت، انضباط روحی و تزکیه نفس فکر می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشیمانی (اسم)
penance, rue, regret, compunction, repentance, remorse, contrition, penitence

ندامت (اسم)
rue, compunction, repentance, remorse, contrition, penitence

توبه (اسم)
repentance, contrition, penitence

انگلیسی به انگلیسی

• repentance, penitence, regret, remorse

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : contrition
صفت ( adjective ) : contrite
قید ( adverb ) : contritely
a very sorry or guilty feeling about something bad you have done, or the act of showing that you feel like this
احساس تاسف یا گناه/ ندامت برای کار بدی که انجام داده اید
Kremlin officials have shown no signs of contrition
منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Contrition
پشیمانی، توبه، ندامت
Remorse
Repentance
پشیمانی، ندامت
Greene blasts ‘morons’ who stripped her of committee posts hours after expressing contrition

بپرس