contrastive

جمله های نمونه

1. contrastive grammar
دستور مقابله ای

2. The outline should include phonemic contrastive charts of the consonants and vowels.
[ترجمه گوگل]طرح کلی باید شامل نمودارهای متضاد واجی صامت ها و مصوت ها باشد
[ترجمه ترگمان]طرح کلی باید شامل جدول های contrastive مربوط به آوایی و مصوت ها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The thesis makes a contrastive study of English and Chinese cooking words.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه به بررسی متضاد کلمات آشپزی انگلیسی و چینی می پردازد
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه یک مطالعه موردی از کلمات آشپزی انگلیسی و چینی را ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This study is a contrastive interlanguage analysis ( CIA, Granger 1998 ) based on three mini homogeneous corpora.
[ترجمه گوگل]این مطالعه یک تحلیل میان زبانی متضاد (سیا، گرنجر 1998) بر اساس سه پیکره کوچک همگن است
[ترجمه ترگمان]این مطالعه یک آنالیز contrastive interlanguage (CIA، گرنجر ۱۹۹۸)براساس سه پیکره موازی کوچک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In this article, the contrastive teaching way in terms of cultural background, phon etic system, pronunciation and intonation is discussed.
[ترجمه گوگل]در این مقاله نحوه تدریس متضاد از نظر زمینه فرهنگی، نظام آواشناسی، تلفظ و لحن مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، روش تدریس contrastive در زمینه پیشینه فرهنگی، سیستم phon etic، تلفظ و intonation مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The restrictiveness of headed relatives is determined by contrastive stress, and the definiteness of 'bare de' constructions is decided by the tense.
[ترجمه گوگل]محدود بودن اقوام سردار با استرس کنتراست تعیین می‌شود، و قطعیت ساخت‌های «لخت» با زمان تعیین می‌شود
[ترجمه ترگمان]محدودیت رابطه خویشاوندان headed با استرس contrastive تعیین می شود و عدم قطعیت ساختمان های عریان توسط عصبی مشخص می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This thesis makes a comparative and contrastive analysis of the Homographs, Allo-graphic Synonyms And Chiasmus Words used both in Chinese and in Japanese.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه تجزیه و تحلیل تطبیقی ​​و تقابلی از هوموگراف ها، مترادف های آلوگرافی و کلمات شیاسموس مورد استفاده در چینی و ژاپنی را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه یک تحلیل مقایسه ای و contrastive از کلمات homographs، Synonyms - graphic و Chiasmus مورد استفاده در زبان چینی و ژاپنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. This thesis will make a contrastive analysis of English and Chinese legal documents and a study of the translation thereof at the syntactic level.
[ترجمه گوگل]این پایان نامه به تجزیه و تحلیل متضاد اسناد حقوقی انگلیسی و چینی و مطالعه ترجمه آنها در سطح نحوی می پردازد
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه تحلیل contrastive اسناد حقوقی انگلیسی و چینی و بررسی ترجمه آن در سطح نحوی را انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The feasible and efficient methods include explaining method, contrastive method, mixed method and practical method.
[ترجمه گوگل]روش های عملی و کارآمد شامل روش تبیین، روش تقابلی، روش ترکیبی و روش عملی می باشد
[ترجمه ترگمان]روش های ممکن و کارآمد عبارتند از توضیح روش، روش contrastive، روش ترکیبی و روش عملی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Error analysis, transfer theory and contrastive analysis of andare illustrated in the second chapter.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل خطا، تئوری انتقال و تحلیل متضاد آندر در فصل دوم به تصویر کشیده شده است
[ترجمه ترگمان]تحلیل خطا، نظریه انتقال و آنالیز contrastive of در فصل دوم نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In the language system, they are contrastive yet unified.
[ترجمه گوگل]در سیستم زبان، آنها متضاد و در عین حال یکپارچه هستند
[ترجمه ترگمان]در سیستم زبانی، آن ها هنوز متحد نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A comparative and contrastive study over each source shows cultural universal, similarity, and disparity.
[ترجمه گوگل]مطالعه تطبیقی ​​و متضاد بر روی هر منبع، جهانی بودن، شباهت و نابرابری فرهنگی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]مطالعه تطبیقی و contrastive بر روی هر منبع نشان دهنده جهانی فرهنگی، شباهت و نابرابری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. a contrastive analysis of British and Australian English.
[ترجمه وحید] تقابلی
|
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل متضاد انگلیسی بریتانیایی و استرالیایی
[ترجمه ترگمان]یک آنالیز contrastive انگلیسی و انگلیسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The study completes the contrastive analysis of Long32 continuous gas lift and single string pig lift unloading process.
[ترجمه گوگل]این مطالعه تجزیه و تحلیل متضاد فرآیند تخلیه گاز پیوسته Long32 و تک رشته ای را تکمیل می کند
[ترجمه ترگمان]این مطالعه آنالیز contrastive of گاز مداوم Long۳۲ و فرآیند تخلیه بار خوک را تکمیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• opposing, contrasting; (linguistics) of the study of the similarities and differences between two languages

پیشنهاد کاربران

متمایز کننده
متمایز، مختلف
به معنی مقایسه بین دو اسم با توجه به تفاوت های انها
مقایسه ای
فعل نیست . اسم هستش
تقابلی. . مقابله ای. . متفاوتی
مقابله ای
Contrastive analysis ( زبان شناسی ) : تحلیل مقابله ای
مقایسه کردن
تقابلی
مقایسه ای - - برابر
: forming or consisting of a contrast

تباینی
مقابله
صفت است
متقابل
مغایر
تضادی ، مقایسه ای
مقایسه ای

اهمیت دادن
مقایسه شدن

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس