1. moving contrariwise
در حال حرکت در جهت مخالف
2. He gives permission, and, contrariwise, she refuses it.
[ترجمه گوگل]او اجازه می دهد، و برعکس، او آن را رد می کند
[ترجمه ترگمان]او اجازه می دهد، و، contrariwise، امتناع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He always gives permission; she, contrariwise, always refuses it.
[ترجمه گوگل]او همیشه اجازه می دهد; او، برعکس، همیشه آن را رد می کند
[ترجمه ترگمان]او همیشه اجازه می دهد، بلکه بالعکس، همیشه از آن امتناع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. It worked contrariwise—first you dialled the number, then you put the money in.
[ترجمه گوگل]برعکس کار کرد - ابتدا شماره را گرفتید، سپس پول را وارد کردید
[ترجمه ترگمان]اول کار می کرد - اول شماره را dialled، بعد پول را put
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We write from left to right, he writes contrariwise.
[ترجمه گوگل]ما از چپ به راست می نویسیم، او برعکس می نویسد
[ترجمه ترگمان]او contrariwise می نویسد: از چپ به راست می نویسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. But contrariwise it was an essential part of corporate liberty that it was open to negotiation.
[ترجمه گوگل]اما برعکس، این یک بخش اساسی از آزادی شرکت بود که برای مذاکره باز بود
[ترجمه ترگمان]اما contrariwise بخش مهمی از آزادی شرکت بود که برای مذاکره باز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Contrariwise, defect-free glass can be strengthened by cooling which raises its viscosity or resistance to flowing.
[ترجمه گوگل]برعکس، شیشه بدون عیب را می توان با خنک کردن تقویت کرد که باعث افزایش ویسکوزیته یا مقاومت آن در برابر جریان می شود
[ترجمه ترگمان]Contrariwise، شیشه عاری از عیب را می توان با خنک کردن که ویسکوزیته و یا مقاومت آن را افزایش می دهد، تقویت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. And why, contrariwise, is It'so hard to abolish poverty?
[ترجمه گوگل]و برعکس، چرا از بین بردن فقر اینقدر سخت است؟
[ترجمه ترگمان]و چرا، contrariwise، سخت است که فقر را از بین ببرد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Till today, she still contrariwise makes raw material trade only, assure income with this.
[ترجمه گوگل]تا به امروز، او هنوز برعکس، فقط تجارت مواد خام را انجام می دهد و با این کار درآمد را تضمین می کند
[ترجمه ترگمان]تا امروز او هنوز می تواند تجارت مواد خام را ایجاد کند و با این کار درامد داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Contrariwise, certain physical explanations which may be attractive are completely precluded by the chemistry.
[ترجمه گوگل]برعکس، برخی از توضیحات فیزیکی که ممکن است جذاب باشند توسط شیمی کاملاً منع می شوند
[ترجمه ترگمان]Contrariwise، برخی توضیحات فیزیکی خاص که ممکن است جذاب باشند، به طور کامل از شیمی استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Testing men, women work; contrariwise, testing women, money works.
[ترجمه گوگل]تست کار مردان، زنان؛ برعکس، آزمایش زنان، پول جواب می دهد
[ترجمه ترگمان]در حال آزمایش مردان، زنان کار می کنند؛ contrariwise، زنان تست، و پول کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. They know they're not allowed to park there, but, contrariwise, they always do.
[ترجمه گوگل]آنها می دانند که مجاز به پارک کردن در آنجا نیستند، اما، برعکس، همیشه این کار را می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها می دانند که مجاز نیستند آنجا پارک کنند، بلکه بالعکس، همیشه این کار را می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. You can only vote if you are a member. Contrariwise, not all members have the right to vote.
[ترجمه گوگل]فقط در صورت عضویت می توانید رای دهید برعکس، همه اعضا حق رای ندارند
[ترجمه ترگمان]اگر عضو باشید، تنها می توانید رای بدهید Contrariwise، همه اعضا حق رای ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Since there were five of them they could do without friends if necessary, and contrariwise this made friendship easier.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که آنها پنج نفر بودند، در صورت لزوم میتوانستند بدون دوستان کار کنند، و برعکس این امر دوستی را آسانتر میکرد
[ترجمه ترگمان]از آنجا که پنج نفر بودند، اگر لازم باشد، می توانستند بدون دوستی انجام دهند و contrariwise این دوستی را آسان تر ساخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید