1. A sort of wrong-headed contrariness is also associated with this planet.
[ترجمه گوگل]نوعی تضاد نادرست نیز با این سیاره همراه است
[ترجمه ترگمان]نوعی of با سر اشتباه نیز در ارتباط با این سیاره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نوعی of با سر اشتباه نیز در ارتباط با این سیاره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Agreement replaced contrariness; quiet, reasoned discussion replaced argument.
[ترجمه گوگل]توافق جایگزین تناقض شد بحث آرام و منطقی جایگزین استدلال شد
[ترجمه ترگمان]توافق جایگزین contrariness شد؛ سکوت، استدلال منطقی جای بحث را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]توافق جایگزین contrariness شد؛ سکوت، استدلال منطقی جای بحث را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. With me, nothing illustrates the contrariness of things better than the matter of sleep.
[ترجمه گوگل]با من، هیچ چیز بهتر از موضوع خواب، تضاد چیزها را نشان نمی دهد
[ترجمه ترگمان]با من، هیچ چیز the چیزها را بهتر از موضوع خواب نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]با من، هیچ چیز the چیزها را بهتر از موضوع خواب نشان نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I’m feeling the pleasures of contrariness, too.
[ترجمه گوگل]من هم لذت تضاد را حس می کنم
[ترجمه ترگمان]من هم احساس ناجوری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من هم احساس ناجوری می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A streak of pragmatism, skepticism, and contrariness runs deep in the American character, historians say.
[ترجمه گوگل]مورخان می گویند رگه ای از عمل گرایی، بدبینی و تضاد در شخصیت آمریکایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]مورخان می گویند که نوعی از عملگرایی، بدبینی و contrariness عمیقا در شخصیت آمریکایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]مورخان می گویند که نوعی از عملگرایی، بدبینی و contrariness عمیقا در شخصیت آمریکایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Contradiction, contrariness, difference, identity, unity, etc are important categories in Materialism and Dialectics.
[ترجمه گوگل]تضاد، تضاد، تفاوت، هویت، وحدت و غیره مقولههای مهمی در ماتریالیسم و دیالکتیک هستند
[ترجمه ترگمان]Contradiction، contrariness، تفاوت، هویت، وحدت و غیره، مقوله های مهمی در مادی گرایی و dialectics هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Contradiction، contrariness، تفاوت، هویت، وحدت و غیره، مقوله های مهمی در مادی گرایی و dialectics هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This list wouldn’t be complete without some contrariness: While you’re avoiding excessive packaging, don’t pay more to do it if you don’t have the budget for it .
[ترجمه گوگل]این فهرست بدون برخی موارد مغایر کامل نخواهد بود: در حالی که از بستهبندی بیش از حد اجتناب میکنید، اگر بودجه لازم برای آن را ندارید، برای انجام آن بیشتر هزینه نکنید
[ترجمه ترگمان]این لیست بدون some کامل نمی شود: در حالی که شما از بسته بندی بیش از حد اجتناب می کنید، اگر بودجه آن را ندارید، پول بیشتری برای انجام آن ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این لیست بدون some کامل نمی شود: در حالی که شما از بسته بندی بیش از حد اجتناب می کنید، اگر بودجه آن را ندارید، پول بیشتری برای انجام آن ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Because, with a certain contrariness, Arsenal's first Premiership victory came at Old Trafford.
[ترجمه گوگل]زیرا با یک تناقض خاص، اولین پیروزی آرسنال در لیگ برتر در اولدترافورد رقم خورد
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین، اولین پیروزی کوچک آرسنال در Trafford قدیمی برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خاطر همین، اولین پیروزی کوچک آرسنال در Trafford قدیمی برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. She claimed to be doing it only for Jeeta, but there was real, wilful contrariness in it, I suspected.
[ترجمه گوگل]او ادعا می کرد که این کار را فقط برای جیتا انجام می دهد، اما من شک کردم که یک تناقض واقعی و عمدی در آن وجود داشت
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کرد که این کار را فقط به خاطر Jeeta انجام می دهد، اما در این مورد واقعا ناجوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او ادعا می کرد که این کار را فقط به خاطر Jeeta انجام می دهد، اما در این مورد واقعا ناجوری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Three female riders in front of electrical power lines. It shows they symbiosis or the contrariness of nature and man-built.
[ترجمه گوگل]سه زن سوار جلوی خطوط برق این نشان دهنده همزیستی یا تضاد طبیعت و ساخت انسان است
[ترجمه ترگمان]سه دوچرخه سوار زن در مقابل خطوط برق برق این نشان می دهد که آن ها هم زیستی یا هم زیستی درونی طبیعت و طبیعت را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]سه دوچرخه سوار زن در مقابل خطوط برق برق این نشان می دهد که آن ها هم زیستی یا هم زیستی درونی طبیعت و طبیعت را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. It is a Best of What's New winner for its sheer contrariness.
[ترجمه گوگل]این برنده بهترین چیزهای جدید به دلیل تضاد محض آن است
[ترجمه ترگمان]این یک برنده جدید برای contrariness محض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این یک برنده جدید برای contrariness محض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Summary:The technology of encryption and decipherment of Singlechip System Production is, forever, an entia of contrariness.
[ترجمه گوگل]خلاصه: فن آوری رمزگذاری و رمزگشایی تولید سیستم تک تراشه، برای همیشه، نوعی تضاد است
[ترجمه ترگمان]خلاصه: تکنولوژی رمزنگاری و decipherment تولید سیستم Singlechip برای همیشه، entia از contrariness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خلاصه: تکنولوژی رمزنگاری و decipherment تولید سیستم Singlechip برای همیشه، entia از contrariness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. American history suggests that whatever future form it takes, the individualism and contrariness that seem wired into the national culture will continue to fuel Americans’ hustling, striving nature.
[ترجمه گوگل]تاریخ آمریکا نشان میدهد که به هر شکلی که در آینده باشد، فردگرایی و تضادهایی که به نظر میرسد در فرهنگ ملی پیوند خورده است، به طبیعت پرتلاش و تلاشگر آمریکاییها دامن میزند
[ترجمه ترگمان]تاریخ آمریکا حاکی از آن است که هر شکلی که آینده را شکل می دهد، فردگرایی و contrariness که به نظر می رسد به فرهنگ ملی برنامه ریزی شده است، به سوخت هوشمندانه و تلاش آمریکایی ها ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تاریخ آمریکا حاکی از آن است که هر شکلی که آینده را شکل می دهد، فردگرایی و contrariness که به نظر می رسد به فرهنگ ملی برنامه ریزی شده است، به سوخت هوشمندانه و تلاش آمریکایی ها ادامه خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید