1. In this situation, steroids are contraindicated.
[ترجمه گوگل]در این شرایط، استروئیدها منع مصرف دارند
[ترجمه ترگمان]در این موقعیت، استروئید are
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. To deny older women access to routine screening is both contra-indicated and explicitly discriminatory.
[ترجمه گوگل]ممانعت از دسترسی زنان مسن تر به غربالگری معمول، هم منع نشان است و هم به صراحت تبعیض آمیز است
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از دسترسی زنان مسن تر به غربالگری روتین، هر دو به صورت متضاد نشان داده می شوند و به طور واضح تبعیض آمیز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Although not absolutely contraindicated, propranolol should be used with caution.
[ترجمه گوگل]اگرچه کاملاً منع مصرف ندارد، اما پروپرانولول باید با احتیاط مصرف شود
[ترجمه ترگمان]گرچه نه کاملا contraindicated، propranolol باید با احتیاط استفاده شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. They are clearly contraindicated in a patient who is volume-depleted and can also perpetuate hyponatremia by interfering with diluting ability.
[ترجمه گوگل]آنها به وضوح در بیمارانی که دارای حجم کم هستند منع مصرف دارند و همچنین می توانند هیپوناترمی را با تداخل در توانایی رقیق کنندگی تداوم بخشند
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور واضح در یک بیمار، که حجم تهی است و همچنین می تواند با دخالت با توانایی diluting، hyponatremia را تداوم بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. This class of drug is also contraindicated in narrow-angle glaucoma.
[ترجمه گوگل]این دسته از دارو در گلوکوم با زاویه باریک نیز منع مصرف دارد
[ترجمه ترگمان]این رده از مواد مخدر نیز در glaucoma با زاویه باریک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In particular, the presence of esophageal varices may contraindicate prophylaxis as it is associated with postoperative hemorrhage.
[ترجمه گوگل]به طور خاص، وجود واریس مری ممکن است منع مصرف پروفیلاکسی داشته باشد زیرا با خونریزی بعد از عمل همراه است
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، حضور of varices ممکن است پیش گیری کند چون در ارتباط با خونریزی postoperative است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The chest radiograph demonstrated changes that appeared to contraindicate further attempts with this mode of treatment.
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی قفسه سینه تغییراتی را نشان داد که به نظر میرسید تلاشهای بیشتر با این روش درمان را منع کند
[ترجمه ترگمان]The سینه تغییراتی را نشان داد که به نظر می رسد تلاش های بیشتری را با این روش درمان انجام می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. If the patient develops early overt congestive heart failure it is contraindicated, but do seriously consider it later.
[ترجمه گوگل]اگر بیمار دچار نارسایی احتقانی قلب زودرس شود، منع مصرف دارد، اما بعداً آن را جدی بگیرید
[ترجمه ترگمان]اگر بیمار از نارسایی احتقانی قلب احتقانی قلب خود استفاده کند، contraindicated است، اما بعدا به طور جدی آن را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. However, the significant anticoagulant properties of heparin and its potential for bleeding complications may contraindicate its use as an anti-tumor compound.
[ترجمه گوگل]با این حال، خواص ضد انعقادی قابل توجه هپارین و پتانسیل آن برای عوارض خونریزی ممکن است استفاده از آن را به عنوان یک ترکیب ضد تومور منع کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، خواص anticoagulant قابل توجه heparin و پتانسیل آن برای مشکلات خونریزی، ممکن است استفاده از آن را به عنوان یک ترکیب ضد تومور نشان دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The presence of granulocytopenia or thrombocytopenia at the start of treatment does not contraindicate vincristine therapy.
[ترجمه گوگل]وجود گرانولوسیتوپنی یا ترومبوسیتوپنی در شروع درمان منع مصرف وینکریستین ندارد
[ترجمه ترگمان]حضور of یا thrombocytopenia در آغاز درمان، درمان vincristine را انجام نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. However, heparin anticoagulant properties and the potential of bleeding complications may contraindicate its use.
[ترجمه گوگل]با این حال، خواص ضد انعقادی هپارین و احتمال عوارض خونریزی ممکن است استفاده از آن را منع کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، خواص anticoagulant heparin و پتانسیل مشکلات خونریزی می تواند استفاده آن را افزایش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Profiling is an extremely valuable preproduction process that can confirm or contraindicate that your Java code is scalable, efficient, fast, and generally wonderful.
[ترجمه گوگل]نمایه سازی یک فرآیند پیش تولید بسیار ارزشمند است که می تواند تایید یا منع کند که کد جاوا شما مقیاس پذیر، کارآمد، سریع و به طور کلی فوق العاده است
[ترجمه ترگمان]Profiling یک فرآیند preproduction بسیار با ارزش است که می تواند تایید یا تایید کند که کد جاوا مقیاس پذیر، کارآمد، سریع، و به طور کلی شگفت انگیز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A jump beyond time could perhaps explain how and why the Protoculture vanished, although our own continued existence would seem to contraindicate it.
[ترجمه گوگل]یک جهش فراتر از زمان شاید بتواند توضیح دهد که چگونه و چرا پروتوفرهنگ ناپدید شد، اگرچه به نظر می رسد که ادامه حیات خود ما آن را منع می کند
[ترجمه ترگمان]یک جهش آن سوی زمان می توانست توضیح دهد که چرا و چرا the ناپدید شد، هرچند که وجود ما به نظر می رسید که وجود ما آن را از بین برده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Mucosal injury following ingestion of the potentially corrosive material may contraindicate the induction of vomitting in the treatment of possible intoxication.
[ترجمه گوگل]آسیب مخاطی به دنبال بلع مواد بالقوه خورنده ممکن است القای استفراغ را در درمان مسمومیت احتمالی منع کند
[ترجمه ترگمان]آسیب mucosal به دنبال مصرف مواد خورنده بالقوه، ممکن است منجر به القا vomitting در درمان مسمومیت احتمالی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید