1. the contractor submitted his estimate
کنتراتچی برآورد مخارج را فرستاد.
2. The style of house the contractor builds depends partly on the lay of the land.
[ترجمه گوگل]سبک خانه ای که پیمانکار می سازد تا حدی به چیدمان زمین بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]سبک خانه ای که پیمان کار ساخته، تا حدودی به زمین و زمین بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It criticises the main contractor for seriously erring in its original estimates.
[ترجمه گوگل]از پیمانکار اصلی به دلیل اشتباه جدی در برآوردهای اولیه خود انتقاد می کند
[ترجمه ترگمان]این قانون، پیمان کار اصلی را به طور جدی در برآورده ای اولیه خود مورد انتقاد قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The Tokyo contractor was asked to kick $ 6000 back as commission.
[ترجمه گوگل]از پیمانکار توکیو خواسته شد که 6000 دلار به عنوان کمیسیون پس بگیرد
[ترجمه ترگمان]از پیمان کار توکیو درخواست شد تا ۶۰۰۰ دلار به عنوان کمیسیون در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. A contractor was hired to drain the reservoir and to excavate soil from one area for replacement with clay.
[ترجمه گوگل]یک پیمانکار برای تخلیه مخزن و خاکبرداری از یک منطقه برای جایگزینی با خاک رس استخدام شد
[ترجمه ترگمان]یک پیمان کار برای تخلیه مخزن و حفاری خاک از یک منطقه برای جایگزینی خاک رس استخدام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. We'll need to employ a building contractor to do the work.
[ترجمه گوگل]برای انجام کار باید یک پیمانکار ساختمانی استخدام کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید یک پیمان کار ساخت برای انجام کار استخدام کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Its main feature is that the chosen contractor offers a comprehensive package comprising the site and a completed building.
[ترجمه گوگل]ویژگی اصلی آن این است که پیمانکار انتخاب شده یک بسته جامع شامل سایت و یک ساختمان تکمیل شده ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]ویژگی اصلی آن این است که پیمان کار انتخاب شده یک بسته جامع متشکل از محل و یک ساختمان تکمیل شده را ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Often we use a contractor to make use of the most-up-to-date machinery around.
[ترجمه گوگل]اغلب ما از یک پیمانکار برای استفاده از به روزترین ماشین آلات موجود استفاده می کنیم
[ترجمه ترگمان]اغلب ما از یک پیمان کار برای استفاده از ماشین های پیشرفته ترین به روز استفاده می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Raytheon is a defense contractor and engineering concern.
[ترجمه گوگل]Raytheon یک پیمانکار دفاعی و شرکت مهندسی است
[ترجمه ترگمان]Raytheon یک پیمان کار دفاعی و یک نگرانی مهندسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Contractor recordable and lost time accident rates were also a fraction of the industry average.
[ترجمه گوگل]نرخ تصادفات قابل ثبت و زمان از دست رفته پیمانکار نیز کسری از میانگین صنعت بود
[ترجمه ترگمان]Contractor پیمان کار فرعی و نرخ تصادفات زمانی از دست رفته بخشی از میانگین صنعت بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The space agency and its contractor switched supplies to comply with environmental regulations.
[ترجمه گوگل]آژانس فضایی و پیمانکار آن منابع را برای رعایت مقررات زیست محیطی تغییر دادند
[ترجمه ترگمان]آژانس فضایی و پیمان کار آن، تدارکات را برای مطابقت با مقررات زیست محیطی تغییر دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. That of the contractor is to ensure a profit in doing so.
[ترجمه گوگل]وظیفه پیمانکار این است که در انجام این کار از سود اطمینان حاصل کند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب پیمان کار برای تضمین سود در انجام این کار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She and Joe Greenspun, a building contractor, married in Detroit in 195
[ترجمه گوگل]او و جو گرینسپان، یک پیمانکار ساختمان، در سال 195 در دیترویت ازدواج کردند
[ترجمه ترگمان]او و جو Greenspun، پیمان کار ساختمانی، در سال ۱۹۵ در دیترویت ازدواج کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It is the world's largest defence contractor and definitely not on the brink of going out of business.
[ترجمه گوگل]این بزرگترین پیمانکار دفاعی جهان است و قطعاً در آستانه از بین رفتن نیست
[ترجمه ترگمان]این بزرگ ترین مقاطعه کار دفاع جهان است و قطعا در آستانه خروج از کسب وکار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید