• (2)تعریف: the result of such an act. • مترادف: construction, shortening, shrinkage, tightening • متضاد: extension • مشابه: compactness, compression, decrease, diminution, reduction, tightness
• (3)تعریف: a shortened form of a word or words, generally containing an apostrophe to represent the missing letters. • مترادف: shortening, syncope • مشابه: elision
- "Can't" is a contraction of "cannot".
[ترجمه Sajad_h_z] نمیتونم اختصار نمیتوانم است
|
[ترجمه گوگل] "نمی توانم" انقباض "نمی توانم" است [ترجمه ترگمان] \"نمی تواند\" انقباض \"نمی تواند\" باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. the contraction of the rectal muscle
انقباض (هم کشی) عضله ی مقعد
2. "she's" is a contraction of "she is"
"she's" مخفف "she is" است.
3. a period of contraction in economic activities
دوران رکود فعالیت های اقتصادی
4. Contraction of the timbers left gaps in the fence.
[ترجمه گوگل]انقباض الوارها باعث ایجاد شکاف در حصار شد [ترجمه ترگمان]انقباض داده شده از الوارهای سمت چپ در حصار [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The sudden contraction of the markets left them with a lot of unwanted stock.
[ترجمه گوگل]انقباض ناگهانی بازارها آنها را با سهام ناخواسته زیادی روبرو کرد [ترجمه ترگمان]انقباض ناگهانی بازارها آن ها را با سهام ناخواسته زیادی ترک کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. 'Haven't' is a contraction of 'have not'.
[ترجمه حاج احمد] عبارت 'Haven't' مختصر شده عبارت 'Have not' است
|
[ترجمه گوگل]"نداشتن" انقباض "نداشتن" است [ترجمه ترگمان]a نیست [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The contraction of this muscle raises the lower arm.
[ترجمه گوگل]انقباض این عضله، پایین بازو را بالا می برد [ترجمه ترگمان]انقباض این ماهیچه بازوی پایینی را بالا می برد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. 'Can't' is a contraction of 'cannot'.
[ترجمه گوگل]"نمی توانم" انقباض "نمی توانم" است [ترجمه ترگمان]نمی شود a کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. 'He's' may be a contraction of 'he is' or 'he has'.
[ترجمه گوگل]«او» ممکن است انقباض «او هست» یا «او دارد» باشد [ترجمه ترگمان]او ممکن است انقباض او باشد یا این که دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. 'It's' should be used only as a contraction for 'it is'.
[ترجمه گوگل]"این است" باید فقط به عنوان انقباض برای "آن هست" استفاده شود [ترجمه ترگمان]آن باید تنها به عنوان انقباض برای آن مورد استفاده قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Yesterday's figures show a sharp contraction in the amount of credit outstanding in 199
[ترجمه گوگل]ارقام دیروز نشان دهنده انقباض شدید میزان اعتبارات معوق در سال 199 است [ترجمه ترگمان]آمار دیروز نشان دهنده یک انقباض شدید در مقدار اعتبار در ۱۹۹ فرد است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The vascular changes and muscle contraction then could be considered to be of secondary importance.
[ترجمه گوگل]تغییرات عروقی و انقباض عضلانی می تواند در درجه دوم اهمیت قرار گیرد [ترجمه ترگمان]تغییرات آوندی و انقباض عضلانی را می توان از اهمیت ثانوی در نظر گرفت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The threshold of phasic sphincter contraction reverted to normal in the three patients with abnormal values.
[ترجمه گوگل]آستانه انقباض اسفنکتر فازیک در سه بیمار با مقادیر غیر طبیعی به حالت عادی بازگشت [ترجمه ترگمان]آستانه ادغام sphincter sphincter به حالت عادی در سه بیمار با مقادیر غیر عادی برگشت داده شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. It stretches and will allow for expansion and contraction without cracking.
[ترجمه گوگل]کشیده می شود و اجازه انبساط و انقباض بدون ترک را می دهد [ترجمه ترگمان]آن امتداد دارد و اجازه انبساط و انقباض بدون ترک آن را می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
[عمران و معماری] نماینده کارفرما - انقباض - جمع شدگی - فشردگی [برق و الکترونیک] انقباض [مهندسی گاز] انقباض [زمین شناسی] انقباض [نساجی] انقباض - جمع شدگی کسر طول - کوتاه شدگی - جمع شدگی نخ در اثر تابیده شدن - میزان جمع شدگی نخ در اثر تابیده شدن [ریاضیات] انقباض، ادغام، در هم رفتگی [پلیمر] انقباض [آب و خاک] فشردگی، انتقباض
انگلیسی به انگلیسی
• act of contracting; spasm; shortening, shrinking; shortened form of a word or phrase that contains an apostrophe in place of missing letters (i.e. she's) a contraction is a shortened form of a word or words. a contraction of something makes that thing shorter or smaller.
پیشنهاد کاربران
رکود ( فلسفه )
1. اختصار ( مخفف ) N 2. انقباض N 3. رکود و کساد ( در اقتصاد ) N
👈🏿 واژه ( با جداسازی اجزاء تشکیل دهنده ) : contraction 💎 تلفظ واژه: kon - TRAK - shun ✅ معادل کاربردی، فارسی و توضیح واژه: انقباض ⭐ اجزاء و عناصر واژه ( ریشه، پیشوند یا پسوند ) در پزشکی : stalsis, systol/o -
a situation in which less money is being earned, spent, or invested in a market or economy رکود و کسادی ( در اقتصاد ) Michigan's economy experienced a contraction last year A sharp contraction in the labour market is predicted ... [مشاهده متن کامل]
Russia’s economic output suffered a 2. 1% contraction in 2022 according to CNN’s Hanna Ziady
a short form of a word or combination of words that is often used instead of the full form in spoken English مثال "Won't" is a contraction of "will not".
[پزشکی] انقباض
contraction ( زبانشناسی ) واژه مصوب: ادغام 1 تعریف: فرایندی که در آن یک صورت زبانی و صورت زبانی مجاور آن در هم فرومی روند و برخی آواها حذف می شوند و دو صورت به شکل صورت واحدی درمی آیند
در پزشکی منع مصرف
ایجاز گویی
الحاق سرزمین ضمیمه ساختن یک ناحیه ادغام چند ناحیه ( و ساخت استانی جدید )
اختصار ، انقباض
درد زایمان I've got a contraction
به معنی انقباض و کاهش هم مورد استفاده قرار می گیرد.