contra

/ˈkɑːntrə//ˈkɑːntrə/

معنی: برضد
معانی دیگر: براندازگر (به ویژه شورشیانی که در سال های 1980-90 علیه دولت چپی نیکاراگوا می جنگیدند)، کنترا، پیشوند:، مخالف، علیه، پاد، مقابل [contradict]، برضد,رای مخالف ,برعلیه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a member of a Nicaraguan counterrevolutionary group of the 1980s.
پیشوند ( prefix )
(1) تعریف: opposite; against.

- contradistinction
[ترجمه گوگل] تناقض
[ترجمه ترگمان] فرق
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- contraceptive
[ترجمه گوگل] ضد بارداری
[ترجمه ترگمان] جلوگیری از بارداری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in music, lower.

- contrabass
[ترجمه گوگل] کنترباس
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Consider the problems of the teenager contra those of the adult.
[ترجمه گوگل]مشکلات نوجوان را در مقابل مشکلات بزرگسالان در نظر بگیرید
[ترجمه ترگمان]مشکلات نوجوان را در مقایسه با بزرگسالان در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was being held without bail at the Contra Costa County jail in Martinez.
[ترجمه گوگل]او بدون وثیقه در زندان کانترا کوستا در مارتینز نگهداری می شد
[ترجمه ترگمان]او بدون قید وثیقه در زندان شهرستان کنترا کوستا در مارتینز برگزار شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Unacknowledged when it was received, the contra money was also unacknowledged when spent.
[ترجمه گوگل]وقتی دریافت شد، پول مخالف نیز در هنگام خرج تایید نشد
[ترجمه ترگمان]وقتی که این پول دریافت شد، مبلغ < Number > ۱ < \/ Number > لیره نیز در زمان صرف پول رسما اعلام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Values for homes in the majority of Contra Costa County zip codes barely nudged up from their recession lows.
[ترجمه گوگل]ارزش خانه ها در اکثر کدهای پستی شهرستان کنترا کوستا به سختی از پایین ترین سطح رکودشان بالا رفت
[ترجمه ترگمان]مقادیر خانه ها در اکثر کده ای منطقه کنترا کوستا به سختی از رکود اقتصادی آن ها بیرون زده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Y., had already conducted important preliminary research on contra supporters suspected of drug activities.
[ترجمه گوگل]Y قبلاً تحقیقات مقدماتی مهمی را بر روی حامیان ضد مظنون به فعالیت های مواد مخدر انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]Y, پیش از این تحقیقات اولیه مهمی را در مورد حمایت کنندگان از فعالیت های قاچاق مواد مخدر انجام داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Contra Costa County coroner said identification of the dead worker was pending on tests to be completed late Wednesday.
[ترجمه گوگل]پزشکی قانونی شهرستان کنترا کوستا گفت که شناسایی کارگر مرده در انتظار انجام آزمایشات است تا اواخر روز چهارشنبه تکمیل شود
[ترجمه ترگمان]مامور بررسی پزشکی Contra Costa گفت که شناسایی کارگران مرده در آزمایش ها انجام شده در اواخر روز چهارشنبه به تعویق افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So did the Contra Costa Times, his hometown paper, plus several local newspapers and television stations.
[ترجمه گوگل]همینطور روزنامه Contra Costa Times، روزنامه زادگاه او، به علاوه چندین روزنامه محلی و ایستگاه های تلویزیونی
[ترجمه ترگمان]So Contra Times، روزنامه زادگاه او، به اضافه چندین روزنامه محلی و ایستگاه های تلویزیونی این کار را انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So it is at this time the contra have been causing trouble.
[ترجمه گوگل]بنابراین در این زمان است که کنترا مشکل ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]بنابراین در این زمان است که اسباب دردسر ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Elsewhere in Contra Costa County, incumbents coasted to re-election in most municipal races.
[ترجمه گوگل]در جای دیگر در شهرستان کنترا کوستا، مدیران فعلی در اکثر رقابت‌های شهرداری برای انتخاب مجدد شرکت کردند
[ترجمه ترگمان]در جایی دیگر در شهرستان کنترا کوستا، متصدیان امر در بیشتر مسابقات شهرداری توقف کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But many Contra Costa residents are staunchly opposed to the plan.
[ترجمه گوگل]اما بسیاری از ساکنان کنترا کوستا به شدت با این طرح مخالف هستند
[ترجمه ترگمان]اما بسیاری از ساکنان Contra علیه این برنامه شدیدا مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. During the Contra war, Enriqueta ran literacy classes in some of the most conflict-torn areas of the country.
[ترجمه گوگل]در طول جنگ کنترا، انریکه‌تا کلاس‌های سوادآموزی را در برخی از مناطق جنگ‌زده کشور برگزار کرد
[ترجمه ترگمان]در طول جنگ Contra، Enriqueta در برخی از مناطق جنگ زده کشور کلاس های سواد داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Suit up and prepare for war in Contra 4:Redux!
[ترجمه گوگل]در Contra 4:Redux برای جنگ آماده شوید!
[ترجمه ترگمان]Suit و آماده جنگ در Contra ۴: Redux!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Until closing, this account is classified as a contra account to Retained Earnings.
[ترجمه گوگل]تا زمان بسته شدن، این حساب به عنوان یک حساب مخالف با سود انباشته طبقه بندی می شود
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که بسته شود، این حساب به صورت یک حساب متضاد برای Retained درآمد طبقه بندی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A contra enty of $980 was recorded in the payables ledger control account, but not in the payables ledger .
[ترجمه گوگل]مبلغ 980 دلار در حساب کنترلی دفتر پرداختنی ها ثبت شد، اما در دفتر کل پرداختنی ها ثبت نشد
[ترجمه ترگمان]یک enty contra از ۹۸۰ دلار در حساب کنترل payables ثبت شد، اما نه در دفترکل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. 1986 - Iran Contra Affair: US Attorney General Edwin Meese announces that profits from covert weapons sales to Iran were illegally diverted to the anti-communist Contra rebels in Nicaragua.
[ترجمه گوگل]1986 - ماجرای ایران کنترا: دادستان کل ایالات متحده، ادوین میس، اعلام کرد که سود حاصل از فروش مخفیانه تسلیحات به ایران به طور غیرقانونی به شورشیان ضد کمونیست کنترا در نیکاراگوئه منتقل شده است
[ترجمه ترگمان]۱۹۸۶ - ایران Contra Affair: دادستان کل ایالات متحده ادوین Meese اعلام می کند که سود حاصل از فروش سلاح های سری به ایران به طور غیر قانونی به شورشیان ضد کمونیستی Contra در نیکاراگوئه منتقل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برضد (حرف اضافه)
against, athwart, versus, contra

انگلیسی به انگلیسی

• against, opposite, opposed

پیشنهاد کاربران

از نظر ریشه شناسی به معنای مقابل، مخالف, در برابر هست.
مثال:
contradict
encounter
contradict: speak ‘against’
contrast: that which stands ‘against’ something else, offering an ‘opposite’ viewpoint
...
[مشاهده متن کامل]

contrary: having the habit of often going ‘against’ what others do
counter: to offer an ‘opposite’ opinion
counterbalance: a weight or force placed ‘against’ another to even it out
counteract: to do something ‘against’ or ‘opposite’ something else
counterattack: to go ‘against’ something that has attacked you
counterfeit: money that is made ‘opposite’ of real money
counterclockwise: to move in a path ‘opposite’ that of a clock’s hands
country: land ‘opposite’ another that butts up ‘against’ it
con: evidence that speaks ‘against’ a proposal
contraindicate: to indicate ‘against’
encounter: to run up “against”

👈🏿اجزاء واژگان پزشکی ( نوع: پیشوند ) : contra ⭐ معنی انگلیسی اجزاء: against / opposite 💎مثال انگلیسی از کاربرد اجزاء در پزشکی: contraceptive ✔️ توضیح و تفسیر مثال انگلیسی: preventing conception
تعدیلی
خلاف

بپرس