contour line

/ˈkɑːnˌtʊrˈlaɪn//ˈkɒntʊəlaɪn/

(نقشه یا نمودار) خط هم تراز، خط ترازنما، منحنی میزان، ترازه، (هواشناسی) خط هم فشار، خط هم دما، منحنی تراز، خط برجستگی زمین، منحنی تراز

جمله های نمونه

1. Another map showed contour lines, the positions of a few prominent objects and the heights of one or two locations.
[ترجمه گوگل]نقشه دیگری خطوط کانتور، موقعیت چند جسم برجسته و ارتفاع یک یا دو مکان را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]یک نقشه دیگر خطوط contour، مواضع چند شی مهم و ارتفاع یک یا دو محل را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Each contour line connects the points on the surface of the building where the wind pressure is equal.
[ترجمه گوگل]هر خط کانتور نقاطی را در سطح ساختمان که فشار باد برابر است به هم متصل می کند
[ترجمه ترگمان]هر خط contour نقاط روی سطح ساختمان را که فشار باد برابر است به هم متصل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This method is used to convert contour line in raster image to vector line and performs well.
[ترجمه گوگل]این روش برای تبدیل خط کانتور در تصویر شطرنجی به خط برداری استفاده می شود و عملکرد خوبی دارد
[ترجمه ترگمان]این روش برای تبدیل خط contour در تصویر برداری به سمت خط برداری بکار می رود و عملکرد خوبی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The cursor or a contour line the graphics object must be in the snap range.
[ترجمه گوگل]مکان نما یا یک خط کانتور شی گرافیکی باید در محدوده snap باشد
[ترجمه ترگمان]مکان نما یا خط (خط)متن گرافیکی باید در محدوده snap باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The outline is taken as that of the contour line defining its base.
[ترجمه گوگل]طرح کلی به عنوان خط خطی که پایه آن را مشخص می کند، در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]طرح کلی به عنوان بخشی از خط contour که پایه آن را مشخص می کند، گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The indifference curve may be compared with a contour line on a map.
[ترجمه گوگل]منحنی بی تفاوتی را می توان با یک خط کانتور روی نقشه مقایسه کرد
[ترجمه ترگمان]منحنی بی تفاوتی ممکن است با خط contour روی یک نقشه مقایسه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The contour line of the inner and outer of bridge shall be smooth and clear, without sudden break, obvious flection or recurrence.
[ترجمه گوگل]خط کانتور داخلی و خارجی پل باید صاف و شفاف، بدون شکستگی ناگهانی، خمش آشکار یا عود باشد
[ترجمه ترگمان]خط مرزی درونی و بیرونی پل باید صاف و صاف باشد، بدون شکستن ناگهانی، flection آشکار یا عود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A method for creating contour line in 3 D noded hexahedral elements is presented.
[ترجمه گوگل]روشی برای ایجاد خط کانتور در عناصر شش‌ضلعی گره‌دار سه بعدی ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]روشی برای ایجاد خط contour در عناصر سه بعدی noded D ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Quite apart from the major wetlands, every valley bottom below a certain contour line must have been soggy and at times impassable.
[ترجمه گوگل]جدا از تالاب‌های اصلی، هر دره زیر یک خط خطی مشخص باید نمناک و گاهی غیر قابل عبور بوده باشد
[ترجمه ترگمان]کاملا جدا از زمین های مرطوب، هر دره زیر یک مرز مشخصی احتمالا خیس بود و در مواقع غیرقابل عبور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Topographic maps represent differences in elevation or height by means of contour lines and help relate ancient structures to the surrounding landscape.
[ترجمه گوگل]نقشه های توپوگرافی تفاوت در ارتفاع یا ارتفاع را با استفاده از خطوط کانتور نشان می دهد و به ارتباط سازه های باستانی با چشم انداز اطراف کمک می کند
[ترجمه ترگمان]نقشه های Topographic نشان دهنده تفاوت در ارتفاع و ارتفاع از طریق خطوط contour و کمک به ارتباط ساختارهای قدیمی به مناظر اطراف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The enveloping line for the relative motion of empty bottle to star gear is the theoretical basis for the design of star gear contour line.
[ترجمه گوگل]خط پوششی برای حرکت نسبی بطری خالی به چرخ دنده ستاره، مبنای نظری برای طراحی خط کانتور چرخ دنده ستاره است
[ترجمه ترگمان]خطی که برای حرکت نسبی بطری خالی به جعبه دنده انتقال داده می شود، اساس نظری طراحی مسیر حرکت مدل ستاره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] خط تراز - خط میزان منحنی - منحنی تراز
[برق و الکترونیک] خط تراز
[مهندسی گاز] خط تراز، منحنی تراز
[زمین شناسی] منحنی تراز،خط برجستگی زمین یک خط منطقی (فرضی) که نقاط هم ارزش را از جنبه یک ویژگی خاص در سطح به هم متصل میکند، منحنی میزان
[ریاضیات] خط تراز، منحنی تراز، خط پیرامنی
[معدن] خط تراز (عمومی)
[آب و خاک] خط تراز

انگلیسی به انگلیسی

• line on a topographical map which indicates points of the same altitude

پیشنهاد کاربران

( در طراحی ) خط محیطی
A contour line defines the outline of a form, as well as interior structure, without the use of shading.
contour line ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: خط پَربند
تعریف: ← پَربند

بپرس