توجه داشته باشید که همیشه "ادامه دادن" معادل طبیعی و مناسبی در زبان فارسی نیست. معادل های فارسی:
همچنان/هنوز کاری را انجام دادن ( "هنوز دوستت دارم"؛ نه این که "به دوست داشتنت ادامه می دهم" )
همان/همین طور . . . بودن/ماندن/شدن ( "همان طور خیره ماند"؛ نه این که "به خیره شدن ادامه داد" )
... [مشاهده متن کامل]
مثل گذشته/کمافی السابق کاری را کردن ( "مثل گذشته به دیدارش می رفت"؛ نه این که "به دیدار کردن از او ادامه می داد" )
برگرفته از کتاب "ترجمه به زبان پدری"، نوشته ی نیما سرلک، نشر فرمهر، ۱۴۰۴
همچنان/هنوز کاری را انجام دادن ( "هنوز دوستت دارم"؛ نه این که "به دوست داشتنت ادامه می دهم" )
همان/همین طور . . . بودن/ماندن/شدن ( "همان طور خیره ماند"؛ نه این که "به خیره شدن ادامه داد" )
... [مشاهده متن کامل]
مثل گذشته/کمافی السابق کاری را کردن ( "مثل گذشته به دیدارش می رفت"؛ نه این که "به دیدار کردن از او ادامه می داد" )
برگرفته از کتاب "ترجمه به زبان پدری"، نوشته ی نیما سرلک، نشر فرمهر، ۱۴۰۴
همچنان، پیوسته، همواره، کماکان، همانطور/همینطور
their opposition continues to be heard=مخالفت آنان همچنان به گوش می رسد
they continued to solicit donations=آن ها پیوسته دست به دامن کمک می شدند
she continued nagging at me = همینطور به من غر می زد
their opposition continues to be heard=مخالفت آنان همچنان به گوش می رسد
they continued to solicit donations=آن ها پیوسته دست به دامن کمک می شدند
she continued nagging at me = همینطور به من غر می زد