contingency clause

پیشنهاد کاربران

🔸 معادل فارسی:
بند شرطی / بند مشروط / بند وابسته به تحقق شرط
در زبان محاوره ای:
بندی که می گه اگه فلان شرط انجام نشه، معامله کنسل می شه
________________________________________
🔸 تعریف ها:
...
[مشاهده متن کامل]

1. ( حقوقی – قراردادی ) :
بندی در قرارداد که اجرای آن وابسته به تحقق یک شرط خاص است؛ اگر آن شرط محقق نشود، طرفین می توانند از قرارداد خارج شوند
مثال: The contract includes a contingency clause for financing approval.
قرارداد شامل بند شرطی برای تأیید وام هست.
2. ( معاملات ملکی – محافظتی ) :
در خرید خانه، بندهایی مثل تأیید وام، بازرسی ملک، یا فروش خانه ی قبلی که اگر انجام نشوند، خریدار می تواند معامله را لغو کند
مثال: The buyer added a home inspection contingency clause.
خریدار بند مشروط بازرسی ملک رو اضافه کرد.
3. ( ریسک پذیری – تعلیقی ) :
ابزاری برای کاهش ریسک طرفین و ایجاد انعطاف در شرایط غیرقطعی
مثال: Without a contingency clause, the buyer risks losing their deposit.
بدون بند شرطی، خریدار ممکنه بیعانه ش رو از دست بده.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
conditional clause – escape clause – protective provision – contract condition – opt - out clause
________________________________________
🔸 ریشه شناسی:
*Contingency* از لاتین *contingere* به معنای �اتفاق افتادن� و *Clause* از لاتین *clausula* به معنای �بند� گرفته شده.
این ترکیب از قرن ۱۹ در زبان حقوقی انگلیسی تثبیت شد.
________________________________________
🔸 نکته ی فرهنگی و اضافی:
در فرهنگ حقوقی آمریکا، **Contingency Clause** بخش حیاتی قراردادهای ملکی ست و به خریدار اجازه می دهد در صورت عدم تحقق شرایط خاص ( مثل دریافت وام یا بازرسی رضایت بخش ) ، معامله را بدون جریمه لغو کند.
در فارسی، بسته به زمینه، می توان آن را �بند شرطی�، �بند مشروط�، یا �بند وابسته به تحقق شرط� ترجمه کرد.
این بندها معمولاً در قراردادهای خرید خانه، اجاره، یا معاملات تجاری دیده می شوند.