contexture

/kənˈtekstʃər//kɒnˈtekstʃə/

معنی: ترکیب، مفاد، بافت
معانی دیگر: (نادر) همبافت، متن، بافتار، ساختار، درهم بافی

جمله های نمونه

1. The spatial information means texture, contexture and shape.
[ترجمه گوگل]اطلاعات مکانی به معنای بافت، بافت و شکل است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مکانی به معنی بافت، بافت و شکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Secondly, I examine the development and historical contexture of humanism from ancient Greek and Roman.
[ترجمه گوگل]ثانیاً، من توسعه و بافت تاریخی اومانیسم را از یونان و روم باستان بررسی می کنم
[ترجمه ترگمان]دوم، بررسی توسعه و توسعه تاریخی انسان گرایی از یونان باستان و روم باستان را بررسی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In addition, it is helpful for knowledge sharing contexture by building up a trustful organizational culture and adopting proper managerial system.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، با ایجاد یک فرهنگ سازمانی قابل اعتماد و اتخاذ سیستم مدیریتی مناسب، برای زمینه اشتراک دانش مفید است
[ترجمه ترگمان]به علاوه، برای به اشتراک گذاری دانش با ایجاد یک فرهنگ سازمانی اعتماد و اتخاذ یک سیستم مدیریتی مناسب، مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Through flow line distribution and fiber contexture of inner material point obtained from no-flash die forging test, the forged gears with high quality grade was explained.
[ترجمه گوگل]از طریق توزیع خط جریان و بافت فیبر نقطه ماده داخلی به‌دست‌آمده از آزمایش فورج بدون فلاش قالب، چرخ دنده‌های آهنگری با درجه کیفی بالا توضیح داده شد
[ترجمه ترگمان]از طریق توزیع خط جریان و contexture فیبر حاصل از مواد داخلی که از آزمایش بدون فلاش حاصل می شود، چرخ دنده های جعلی با نمره عالی با کیفیت بالا توضیح داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The paper has improved the contexture methodology of basic probability of D-S Reasoning when its application in information temporal-spatial fusion.
[ترجمه گوگل]این مقاله روش زمینه احتمال پایه استدلال D-S را هنگام کاربرد آن در همجوشی زمانی-مکانی اطلاعات بهبود داده است
[ترجمه ترگمان]این مقاله روش contexture احتمال اساسی استدلال D - S را هنگامی که کاربرد آن در ترکیب فضایی - فضایی اطلاعات، بهبود یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This method is successfully applied into the automatic identifying system for the fabric contexture model, and a higher mosaic speed and a better mosaic effect are achieved.
[ترجمه گوگل]این روش با موفقیت در سیستم شناسایی خودکار برای مدل بافت پارچه اعمال می شود و سرعت موزاییک بالاتر و جلوه موزاییکی بهتر به دست می آید
[ترجمه ترگمان]این روش با موفقیت در سیستم تشخیص خودکار مدل contexture، و یک سرعت موزاییک بالاتر و اثر موزاییک بهتر به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Its justifiable was certified by the inner Mongolian cultural contexture.
[ترجمه گوگل]توجیه پذیری آن توسط بافت فرهنگی درونی مغولستان تأیید شد
[ترجمه ترگمان]توجیه آن توسط the فرهنگی مغولستان داخلی تایید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Euclid geometry can be regarded as an abstraction of nature. Comparing to Euclid geometry's simpleness, Fractal geometry reflects natural contexture more veritably.
[ترجمه گوگل]هندسه اقلیدس را می توان انتزاعی از طبیعت در نظر گرفت در مقایسه با سادگی هندسه اقلیدس، هندسه فراکتال بافت طبیعی را به طور واقعی تری منعکس می کند
[ترجمه ترگمان]هندسه اقلیدس را می توان انتزاع طبیعت دانست در مقایسه با هندسه هندسه اقلیدس، هندسه مقطعی منعکس کننده contexture طبیعی more می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترکیب (اسم)
consolidation, conjugation, conformation, synthesis, blend, admixture, combination, composition, syntax, mixture, compound, melange, confection, structure, physique, form, feature, commixture, concoction, making, contexture, zygosis, makeup

مفاد (اسم)
substance, meaning, sense, significance, signification, content, intent, purport, context, contents, tenor, text, contexture, raison d'etre

بافت (اسم)
texture, weave, fiber, fibre, tissue, contexture

انگلیسی به انگلیسی

• interconnected parts; structure; interwoven structure; fabric

پیشنهاد کاربران

بپرس