• : تعریف: of, belonging to, or depending on a context.
جمله های نمونه
1. The writer builds up a clever contextual picture of upper class life.
[ترجمه حامد] نویسنده از طبقه بالای اجتماعی یک زندگی مبنایی هوشمندانه ای را به تصویر می کشد.
|
[ترجمه گوگل]نویسنده تصویر زمینه ای هوشمندانه ای از زندگی طبقات بالا می سازد [ترجمه ترگمان]نویسنده یک تصویر مفهومی هوشمندانه از زندگی طبقه بالا می سازد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Contextual clues can help one to find the meaning.
[ترجمه گوگل]سرنخ های متنی می توانند به فرد در یافتن معنی کمک کنند [ترجمه ترگمان]نشانه های متنی می توانند به فرد کمک کنند تا معانی را پیدا کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. It has been established that contextual information is necessary in addition to a pattern recogniser.
[ترجمه گوگل]مشخص شده است که اطلاعات زمینه ای علاوه بر تشخیص الگو ضروری است [ترجمه ترگمان]مشخص شده است که اطلاعات زمینه ای علاوه بر الگوی recogniser، ضروری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. On some occasions, however, contextual information might actually be unhelpful in that it might exclude the correct item.
[ترجمه گوگل]با این حال، در برخی موارد، اطلاعات متنی ممکن است واقعاً مفید نباشد زیرا ممکن است مورد صحیح را حذف کند [ترجمه ترگمان]با این حال، در برخی موارد، اطلاعات زمینه ای ممکن است درحقیقت کمکی کند که ممکن است مورد صحیح نباشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He places particular stress upon contextual details which can be interpreted as the Reeve's appropriation of the role of priest.
[ترجمه گوگل]او بر جزئیات زمینهای تأکید میکند که میتواند به عنوان تخصیص نقش کشیش توسط ریو تعبیر شود [ترجمه ترگمان]او به طور خاص بر روی جزئیات بافتی تاکید می کند که می تواند به عنوان تخصیص ریو نقش کشیش تفسیر شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Finally, there is a contextual issue, briefly dealt with, but of supreme importance.
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک موضوع زمینه ای وجود دارد که به اختصار به آن پرداخته شده، اما از اهمیت بالایی برخوردار است [ترجمه ترگمان]در نهایت، یک مساله زمینه ای وجود دارد که به طور خلاصه با آن سروکار دارد، اما اهمیت عالی دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. This would constitute information - data plus a contextual framework allowing a larger picture to be revealed.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات را تشکیل می دهد - داده به علاوه یک چارچوب متنی که اجازه می دهد یک تصویر بزرگتر نشان داده شود [ترجمه ترگمان]این شامل اطلاعات مربوط به اطلاعات به علاوه چارچوب متنی است که اجازه می دهد یک تصویر بزرگ تر آشکار شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Notice that the principle of contextual plausibility allows legitimacy to expressions which arise in the contrived contexts of the classroom.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که اصل معقولیت زمینه ای به عباراتی که در زمینه های ساختگی کلاس درس به وجود می آیند مشروعیت می دهد [ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که اصل امکان پذیر بودن امکان مشروعیت بخشیدن به expressions که در بافت های تعبیه شده در کلاس بوجود می آیند را مجاز می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. When reference to contextual parliamentary material is necessary is also uncertain.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ارجاع به مطالب متنی پارلمان ضروری است نیز نامشخص است [ترجمه ترگمان]زمانی که به مواد پارلمانی متنی اشاره می شود، ضروری است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. If this were not so, contextual facilitation of auditory word recognition would occur only for words at the end of clauses.
[ترجمه گوگل]اگر اینطور نبود، تسهیل زمینه شناخت کلمه شنیداری فقط برای کلمات انتهای بندها اتفاق می افتاد [ترجمه ترگمان]اگر این طور نبود، تسهیل contextual کلمه شنیداری تنها برای کلمات در پایان عبارات رخ می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. One further contextual factor had an important bearing on this analysis.
[ترجمه گوگل]یک عامل زمینهای دیگر تأثیر مهمی بر این تحلیل داشت [ترجمه ترگمان]یکی دیگر از عوامل زمینه ای، نقش مهمی در این آنالیز داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. All the contextual information is lost.
[ترجمه گوگل]تمام اطلاعات متنی از بین رفته است [ترجمه ترگمان]تمام اطلاعات زمینه ای از بین رفته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. We need now to examine the role of contextual factors directly and in more detail.
[ترجمه گوگل]اکنون باید نقش عوامل زمینه ای را به طور مستقیم و با جزئیات بیشتر بررسی کنیم [ترجمه ترگمان]ما اکنون به بررسی نقش عوامل زمینه ای به طور مستقیم و با جزییات بیشتر نیاز داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Subjects were given varying amounts of contextual information.
[ترجمه گوگل]به آزمودنی ها مقادیر متفاوتی از اطلاعات زمینه ای داده شد [ترجمه ترگمان]موضوعات به میزان متفاوتی از اطلاعات زمینه ای داده شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• of a context, of surrounding circumstances something that is contextual relates to a particular context.
پیشنهاد کاربران
وابسته به شرایط مکانی و زمانی contextual factors: فاکتورهای وابسته به شرایط
⭕️🅥🅔🅡🅑 contextualize = زمینه سازی کردن ⭕️🅝🅞🅤🅝 context = بافت contextualization = زمینه سازی ⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔 context = بافتی contextualized = بافت شده contextual = بافتاری ⭕️🅐🅓🅥🅔🅡🅑 contextually = به لحاظ بافتاری