contextual

/kənˈtekst͡ʃʊəl//kənˈtekst͡ʃʊəl/

همبافتی، زمینه ای، وابسته به فحوا و متن، بافتمند، بافتاری، وابسته بقراین

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: contextually (adv.)
• : تعریف: of, belonging to, or depending on a context.

جمله های نمونه

1. The writer builds up a clever contextual picture of upper class life.
[ترجمه حامد] نویسنده از طبقه بالای اجتماعی یک زندگی مبنایی هوشمندانه ای را به تصویر می کشد.
|
[ترجمه گوگل]نویسنده تصویر زمینه ای هوشمندانه ای از زندگی طبقات بالا می سازد
[ترجمه ترگمان]نویسنده یک تصویر مفهومی هوشمندانه از زندگی طبقه بالا می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Contextual clues can help one to find the meaning.
[ترجمه گوگل]سرنخ های متنی می توانند به فرد در یافتن معنی کمک کنند
[ترجمه ترگمان]نشانه های متنی می توانند به فرد کمک کنند تا معانی را پیدا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It has been established that contextual information is necessary in addition to a pattern recogniser.
[ترجمه گوگل]مشخص شده است که اطلاعات زمینه ای علاوه بر تشخیص الگو ضروری است
[ترجمه ترگمان]مشخص شده است که اطلاعات زمینه ای علاوه بر الگوی recogniser، ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. On some occasions, however, contextual information might actually be unhelpful in that it might exclude the correct item.
[ترجمه گوگل]با این حال، در برخی موارد، اطلاعات متنی ممکن است واقعاً مفید نباشد زیرا ممکن است مورد صحیح را حذف کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در برخی موارد، اطلاعات زمینه ای ممکن است درحقیقت کمکی کند که ممکن است مورد صحیح نباشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He places particular stress upon contextual details which can be interpreted as the Reeve's appropriation of the role of priest.
[ترجمه گوگل]او بر جزئیات زمینه‌ای تأکید می‌کند که می‌تواند به عنوان تخصیص نقش کشیش توسط ریو تعبیر شود
[ترجمه ترگمان]او به طور خاص بر روی جزئیات بافتی تاکید می کند که می تواند به عنوان تخصیص ریو نقش کشیش تفسیر شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Finally, there is a contextual issue, briefly dealt with, but of supreme importance.
[ترجمه گوگل]در نهایت، یک موضوع زمینه ای وجود دارد که به اختصار به آن پرداخته شده، اما از اهمیت بالایی برخوردار است
[ترجمه ترگمان]در نهایت، یک مساله زمینه ای وجود دارد که به طور خلاصه با آن سروکار دارد، اما اهمیت عالی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This would constitute information - data plus a contextual framework allowing a larger picture to be revealed.
[ترجمه گوگل]این اطلاعات را تشکیل می دهد - داده به علاوه یک چارچوب متنی که اجازه می دهد یک تصویر بزرگتر نشان داده شود
[ترجمه ترگمان]این شامل اطلاعات مربوط به اطلاعات به علاوه چارچوب متنی است که اجازه می دهد یک تصویر بزرگ تر آشکار شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Notice that the principle of contextual plausibility allows legitimacy to expressions which arise in the contrived contexts of the classroom.
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید که اصل معقولیت زمینه ای به عباراتی که در زمینه های ساختگی کلاس درس به وجود می آیند مشروعیت می دهد
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که اصل امکان پذیر بودن امکان مشروعیت بخشیدن به expressions که در بافت های تعبیه شده در کلاس بوجود می آیند را مجاز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. When reference to contextual parliamentary material is necessary is also uncertain.
[ترجمه گوگل]هنگامی که ارجاع به مطالب متنی پارلمان ضروری است نیز نامشخص است
[ترجمه ترگمان]زمانی که به مواد پارلمانی متنی اشاره می شود، ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. If this were not so, contextual facilitation of auditory word recognition would occur only for words at the end of clauses.
[ترجمه گوگل]اگر اینطور نبود، تسهیل زمینه شناخت کلمه شنیداری فقط برای کلمات انتهای بندها اتفاق می افتاد
[ترجمه ترگمان]اگر این طور نبود، تسهیل contextual کلمه شنیداری تنها برای کلمات در پایان عبارات رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. One further contextual factor had an important bearing on this analysis.
[ترجمه گوگل]یک عامل زمینه‌ای دیگر تأثیر مهمی بر این تحلیل داشت
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر از عوامل زمینه ای، نقش مهمی در این آنالیز داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. All the contextual information is lost.
[ترجمه گوگل]تمام اطلاعات متنی از بین رفته است
[ترجمه ترگمان]تمام اطلاعات زمینه ای از بین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We need now to examine the role of contextual factors directly and in more detail.
[ترجمه گوگل]اکنون باید نقش عوامل زمینه ای را به طور مستقیم و با جزئیات بیشتر بررسی کنیم
[ترجمه ترگمان]ما اکنون به بررسی نقش عوامل زمینه ای به طور مستقیم و با جزییات بیشتر نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Subjects were given varying amounts of contextual information.
[ترجمه گوگل]به آزمودنی ها مقادیر متفاوتی از اطلاعات زمینه ای داده شد
[ترجمه ترگمان]موضوعات به میزان متفاوتی از اطلاعات زمینه ای داده شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• of a context, of surrounding circumstances
something that is contextual relates to a particular context.

پیشنهاد کاربران

وابسته به شرایط مکانی و زمانی
contextual factors: فاکتورهای وابسته به شرایط
⭕️🅥🅔🅡🅑
contextualize = زمینه سازی کردن
⭕️🅝🅞🅤🅝
context = بافت
contextualization = زمینه سازی
⭕️🅐🅓🅙🅔🅒🅣🅘🅥🅔
context = بافتی
contextualized = بافت شده
contextual = بافتاری
⭕️🅐🅓🅥🅔🅡🅑
contextually = به لحاظ بافتاری
جنبی
مشکلات جنبی contextual problems
ضمنی
مشکلات ضمنی contextual problem
contextual requirements
الزامات زمینه ای
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : contextualize
✅️ اسم ( noun ) : context / contextualization
✅️ صفت ( adjective ) : contextual
✅️ قید ( adverb ) : contextually
بافتاری
بافتارمند
فحوایی - محتوایی
زمینه محور - مربوط به زمینه و بستر
موقعیتی
contextual ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: بافتی
تعریف: کلیۀ ویژگی های مربوط به بافت
بسترمحور
محتوا محور
در دیتا برداری به اطلاعات مکانی و زمانی داده برداشته شده گفته میشود.
مختصات مکانی و زمانی:contextual information
مفهومی
محیطی
زمینه ای. وابسته به متن. در
بافتاری
زمینه مند
بسته به شرایط
زمینه ای
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)

بپرس