contested

جمله های نمونه

1. they contested every inch of land in their retreat
آنها در حین عقب نشینی از هر وجب زمین با سرسختی دفاع کردند.

پیشنهاد کاربران

مخالفت کرد
مورد منافشه
چالش برانگیز
مناقشه آمیز
مرز , همیشه مورد منازعه بود .
The border was constantly contested.
محل بحث و مناقشه
چالشی
رقابت برای دستیابی به پیروزی
رقابتی
سعی و تلاش ( معمولا در مقابل مشکلات، برای بردن انتخابات یا بدست گرفتن قدرت یا کنترل )
رقابت ( معمولا بر سر جایزه )
بحث برانگیز
مورد منازعه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس