1. a contentious topic
موضوع بحث انگیز
2. he has a contentious nature
او طبیعتا اهل دعوا و مرافعه است.
3. Sanctions are expected to be among the most contentious issues.
[ترجمه گوگل]انتظار میرود تحریمها یکی از بحثانگیزترین موضوعات باشد
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که تحریم ها در زمره the مسائل قرار داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She has some rather contentious views on education.
[ترجمه گوگل]او نظرات نسبتاً متناقضی در مورد آموزش دارد
[ترجمه ترگمان]او دیدگاه های نسبتا contentious درباره آموزش دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Animal welfare did not become a contentious issue until the late 1970s.
[ترجمه گوگل]رفاه حیوانات تا اواخر دهه 1970 به یک موضوع بحث برانگیز تبدیل نشد
[ترجمه ترگمان]رفاه حیوانات تا اواخر دهه ۱۹۷۰ به یک مساله بحث برانگیز تبدیل نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. When referees make contentious decisions players are going to be upset, and anyone who thinks otherwise is living in cloud-cuckoo-land.
[ترجمه گوگل]وقتی داوران تصمیمات مشاجرهآمیزی میگیرند، بازیکنان ناراحت میشوند و هر کسی که غیر از این فکر میکند در سرزمین ابر فاخته زندگی میکند
[ترجمه ترگمان]زمانی که داور تصمیمات contentious می گیرد، بازیکنان ناراحت خواهند شد، و هر کسی که در غیر این صورت فکر می کند در سرزمین فلس دار زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Try to avoid any contentious wording.
[ترجمه گوگل]سعی کنید از هرگونه جمله بندی بحث برانگیز خودداری کنید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید از هر گونه کلمات بحث برانگیز اجتناب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Community liaison committees tend to steer clear of contentious issues, and the agenda is usually set by the police.
[ترجمه گوگل]کمیتههای ارتباط با جامعه تمایل دارند از موضوعات مورد مناقشه دوری کنند و دستور کار معمولاً توسط پلیس تعیین میشود
[ترجمه ترگمان]کمیته های ارتباطی اجتماعی تمایل دارند از مسائل بحث برانگیز دوری کنند و دستور کار معمولا توسط پلیس تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Whatever the eventual outcome of this contentious issue, it is not likely to be resolved in the near future.
[ترجمه گوگل]نتیجه نهایی این موضوع بحث برانگیز هرچه باشد، بعید است در آینده نزدیک حل شود
[ترجمه ترگمان]هر چه نتیجه نهایی این مساله بحث برانگیز باشد، احتمالا در آینده نزدیک حل نخواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Blake often stretches concepts with contentious boundaries into diaphanous holdalls.
[ترجمه گوگل]بلیک اغلب مفاهیمی را که دارای مرزهای بحث برانگیز هستند، در هولدال های دیافانوسی گسترش می دهد
[ترجمه ترگمان](بلیک)اغلب مفاهیم را با مرزه ای پر آشوب به طور کامل در ذهن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The particular reasons are more contentious.
[ترجمه گوگل]دلایل خاص بیشتر بحث برانگیز است
[ترجمه ترگمان]این دلایل خاص contentious هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The fact that they had contentious articles written with a fearless pungency seems to have been due to his joint editorship of both.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این واقعیت که آنها مقالات بحث برانگیز با تندی بی باک نوشته شده اند به دلیل سردبیری مشترک او در هر دو بوده است
[ترجمه ترگمان]این حقیقت که آن ها مقالات contentious نوشته شده با a بی باک دارند به نظر می رسد که به واسطه سردبیری مشترک هردوی آن ها بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. One contentious area where ethical controversies abound concerns genetic screening and the detection of high risk groups.
[ترجمه گوگل]یکی از زمینه های بحث برانگیز که در آن مناقشات اخلاقی فراوان است، مربوط به غربالگری ژنتیکی و تشخیص گروه های پرخطر است
[ترجمه ترگمان]یک منطقه منازعه ساز که در آن بحث های اخلاقی مربوط به غربالگری ژنتیکی و تشخیص گروه های ریسک بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Your identifying the most contentious point at issue was commendable.
[ترجمه گوگل]شناسایی جنجالی ترین نقطه مورد بحث شما قابل تحسین بود
[ترجمه ترگمان]شناسایی مهم ترین نکته این مساله قابل ستایش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Inflation had become a particularly serious and contentious subject.
[ترجمه گوگل]تورم به موضوعی جدی و بحث برانگیز تبدیل شده بود
[ترجمه ترگمان]تورم یک موضوع بسیار جدی و contentious شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید