contemptuous

/kənˈtempt͡ʃuːəs//kənˈtempt͡ʃʊəs/

معنی: قابل تحقیر، اهانت امیز، تحقیر امیز
معانی دیگر: تحقیرآمیز، نکوهش آمیز، بیزاری آمیز، مغرورانه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: contemptuously (adv.), contemptuousness (n.)
• : تعریف: feeling or expressing contempt; scornful.
مترادف: contumelious, disdainful, scornful
مشابه: cynical, derisive, dirty, haughty, insolent, supercilious

- He lacked education himself and was contemptuous of his wife's decision to go back to school.
[ترجمه گوگل] او خودش فاقد تحصیلات بود و تصمیم همسرش برای بازگشت به مدرسه را تحقیر کرد
[ترجمه ترگمان] او تحصیلات خود را نداشت و از تصمیم همسرش برای بازگشت به مدرسه نفرت داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he was contemptuous of public opinion
به افکار عمومی با دیده ی حقارت می نگریست.

2. he uttered a contemptuous laugh
خنده ی تحقیر آمیزی کرد.

3. He's openly contemptuous of all the major political parties.
[ترجمه گوگل]او آشکارا تمام احزاب سیاسی اصلی را تحقیر می کند
[ترجمه ترگمان]او علنا نسبت به همه احزاب سیاسی بزرگ ابراز انزجار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Benedict threw her a contemptuous glance.
[ترجمه گوگل]بندیکت نگاهی تحقیرآمیز به او انداخت
[ترجمه ترگمان]Benedict نگاهی تحقیر آمیز به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She's contemptuous of my humble background.
[ترجمه گوگل]او نسبت به پیشینه متواضع من تحقیر کننده است
[ترجمه ترگمان]او با تحقیر و تحقیر من نسبت به گذشته حقیر خود تحقیر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He felt people were contemptuous of his lack of sophistication.
[ترجمه گوگل]او احساس می کرد که مردم نسبت به عدم مهارت او تحقیر می کنند
[ترجمه ترگمان]او احساس می کرد که مردم او را تحقیر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was very contemptuous of 'popular' writers, whom he described as having no talent.
[ترجمه گوگل]او نسبت به نویسندگان «محبوب» که آنها را فاقد استعداد توصیف می کرد، بسیار تحقیرکننده بود
[ترجمه ترگمان]او از نویسندگان معروف بسیار تحقیر شده بود که وی هیچ استعدادی در کار نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You're contemptuous of everything I do.
[ترجمه گوگل]تو نسبت به هر کاری که من می کنم تحقیر می کنی
[ترجمه ترگمان]تو از هر کاری که من می کنم، نفرت داری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was openly contemptuous of his elder brother.
[ترجمه گوگل]او آشکارا برادر بزرگترش را تحقیر می کرد
[ترجمه ترگمان]او علنا نسبت به برادر بزرگش تحقیر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They were openly contemptuous of my suggestions.
[ترجمه گوگل]آنها آشکارا پیشنهادهای من را تحقیر کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها آشکارا از پیشنهاد من نفرت داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She returned her opponent's serve with contemptuous ease.
[ترجمه گوگل]او با سهولت تحقیرآمیز سرویس حریف را برگرداند
[ترجمه ترگمان]او با احساس تحقیر آمیز به حریف خود برگشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She gave a contemptuous little laugh.
[ترجمه گوگل]خنده ی تحقیرآمیزی کرد
[ترجمه ترگمان]او خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He threw it away with a contemptuous gesture.
[ترجمه گوگل]با یک حرکت تحقیرآمیز آن را دور انداخت
[ترجمه ترگمان]با حرکتی حاکی از تحقیر آن را دور انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Canete's mouth twisted in a contemptuous sneer.
[ترجمه گوگل]دهان کانته در یک تمسخر تحقیرآمیز پیچید
[ترجمه ترگمان]دهان Canete با پوزخندی حاکی از تحقیر درهم رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She gave him a contemptuous look.
[ترجمه گوگل]نگاهی تحقیرآمیز به او انداخت
[ترجمه ترگمان]نگاهی تحقیر آمیز به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل تحقیر (صفت)
contemptible, contemptuous

اهانت امیز (صفت)
contemptuous, sniffy

تحقیر امیز (صفت)
contemptuous, pejorative, humiliating

انگلیسی به انگلیسی

• scornful, disdainful
if you are contemptuous of someone or something, you do not like or respect them at all.

پیشنهاد کاربران

contemptuous of
تحقیر کنندۀ
He was openly contemptuous of his elder brother.
او آشکارا برادر بزرگترش را تحقیر می کرد.
موهن
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : contemn
اسم ( noun ) : contempt
صفت ( adjective ) : contemptible / contemptuous
قید ( adverb ) : contemptibly / contemptuously
...
[مشاهده متن کامل]

❗️نکته: دوستان عزیز دقت کنید که فعلِ contemn یک فعل منسوخ است و دیگر در انگلیسی امروزه استفاده نمی شود اما اسم، صفت ها و قید های آن به طور کاملا رایج مورد استفاده قرار می گیرند

تحقیر کننده
تحقر کننده
Adj
جسور و مغرور - متکبر
بی مبالات، بی احتیاط، بی فکر، بی تفاوت
با دیده تحقیر به چیزی نگاه کردن ( بی ارزش پنداشتن )
contemptuous of death
بی تفاوت و جسور نسبت به مرگ
مُردن براشون بی ارزشِ.

بپرس