containment

/kənˈteɪnmənt//kənˈteɪnmənt/

معنی: کف نفس
معانی دیگر: بازداری، جلوگیری، سیاست جلوگیری از گسترش نفوذ دشمن (به ویژه سیاست بازدارانه ی امریکا در قبال شوروی سابق)، سیاست تحدید، تحدید نفوذ، محدود نگاهداشتن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of containing or condition of being contained.

(2) تعریف: a government policy, enacted in a variety of ways, that is intended to curb the territorial growth, economic expansion, or ideological influence of a hostile nation.

(3) تعریف: see containment structure.

جمله های نمونه

1. The government is pursuing a policy of containment.
[ترجمه گوگل]دولت سیاست مهار را دنبال می کند
[ترجمه ترگمان]دولت در حال پی گیری سیاست مهار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Containment of crowd violence was the police's main concern.
[ترجمه قاسمی] مهار خشونت جمعیت, نگرانی اصلی پلیس بود
|
[ترجمه گوگل]مهار خشونت جمعیت دغدغه اصلی پلیس بود
[ترجمه ترگمان]ترس از خشونت جمعیت، نگرانی اصلی پلیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fire crews are hoping they can achieve full containment of the fire before the winds pick up.
[ترجمه jafar] خدمه آتش نشانی امیدوار هستند تا قبل از بلند شدن بادها بتوانند آتش را کاملا محاصره کنند.
|
[ترجمه گوگل]تیم های آتش نشانی امیدوارند که بتوانند قبل از شروع وزش باد، آتش را مهار کنند
[ترجمه ترگمان]خدمه آتش نشانی امیدوارند که قبل از برداشتن باد بتوانند به مهار کامل آتش دست یابند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Your list might include such things as cost containment, quality, or customer satisfaction.
[ترجمه گوگل]لیست شما ممکن است شامل مواردی مانند کنترل هزینه، کیفیت یا رضایت مشتری باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است لیست شما شامل چیزهایی مانند مهار هزینه، کیفیت و یا رضایت مشتری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The policy, in other words, was containment, not rollback.
[ترجمه jafar] به عبارت دیگر، این سیاست بازدارنده بود نه عقبگرد.
|
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر، سیاست مهار بود، نه عقب‌نشینی
[ترجمه ترگمان]سیاست، به عبارت دیگر، مهار کردن بود، بدون عقب نشینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Indeed, for many municipalities a concern with cost containment and with stimulating private investment became a practical necessity.
[ترجمه گوگل]در واقع، برای بسیاری از شهرداری ها نگرانی در مورد مهار هزینه ها و تحریک سرمایه گذاری خصوصی به یک ضرورت عملی تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]در واقع، برای بسیاری از شهرداری ها، نگرانی در رابطه با مهار هزینه ها و با تحریک سرمایه گذاری خصوصی به یک ضرورت عملی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The important question of the containment of head and shoulders within the frame is dealt with variously.
[ترجمه گوگل]مسئله مهم قرار گرفتن سر و شانه ها در قاب به روش های مختلف مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]مساله مهم مهار کردن سر و شانه در داخل کادر به طرق مختلف انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The immediate emphasis will be on cost containment and cash conservation.
[ترجمه گوگل]تاکید فوری بر مهار هزینه و حفظ وجوه نقد خواهد بود
[ترجمه ترگمان]تاکید فوری بر مهار هزینه ها و حفاظت از پول نقد خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Containment relieves anxiety about strong feelings and impulses getting out of control.
[ترجمه گوگل]مهار اضطراب در مورد احساسات قوی و انگیزه های خارج از کنترل را تسکین می دهد
[ترجمه ترگمان]استرس، اضطراب و اضطراب را در مورد احساسات و انگیزه های قوی که از کنترل خارج می شوند، تسکین می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The problem with Saatchi is cost containment.
[ترجمه گوگل]مشکل ساعتچی کنترل هزینه است
[ترجمه ترگمان]مشکل مربوط به Saatchi، مهار هزینه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His doctrine, containment, proved to have been a wise choice over the long haul.
[ترجمه گوگل]دکترین او، مهار، در دراز مدت انتخاب عاقلانه ای بوده است
[ترجمه ترگمان]دکترین او، مهار، ثابت کرد که در طول مسافت های طولانی یک انتخاب عاقلانه بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Radioactivity is induced in the metallic containment vessel that surrounds a reactor core by neutrons that escape from the core.
[ترجمه گوگل]رادیواکتیویته در مخزن محفظه فلزی که هسته راکتور را احاطه کرده است توسط نوترون هایی که از هسته فرار می کنند، القا می شود
[ترجمه ترگمان]رادیو اکتیویته در ظرفی فلزی که هسته رآکتور را با نوترون ها احاطه می کند القا می شود که از هسته فرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Until we'd built up sufficient forces to drive the invaders back, we pursued a policy of containment.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که نیروهای کافی برای عقب راندن مهاجمان ایجاد نکرده بودیم، سیاست مهار را دنبال می کردیم
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که نیروهای کافی برای مقابله با مهاجمان ایجاد کرده بودیم، سیاست مهار کردن را دنبال کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The Czechoslovakian coup did two things absolutely necessary for the adoption of the containment policy.
[ترجمه گوگل]کودتای چکسلواکی دو کار کاملاً ضروری برای اتخاذ سیاست مهار انجام داد
[ترجمه ترگمان]کودتای Czechoslovakian برای اتخاذ سیاست مهار دو چیز کاملا ضروری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کف نفس (اسم)
abnegation, containment, self-abasement, self-command, self-control, self-sufficiency

انگلیسی به انگلیسی

• act or policy of preventing the expansion of a hostile power
containment is the action or policy of keeping another country's power or influence within acceptable limits.
the containment of something dangerous or unpleasant is the act or process of keeping it within a particular area or place.

پیشنهاد کاربران

1. کنترل یا مهار کردن ( مثلاً بیماری، آتش، بحران )
معنی: جلوگیری از گسترش چیزی خطرناک یا مشکل ساز
1. 1
A: How’s the fire situation in the north?
B: It's improving. They've achieved 80% containment. 
ترجمه:
A: وضعیت آتش سوزی در شمال چطوره؟
B: داره بهتر می شه. تا ۸۰٪ تونستن مهارش کنن.
...
[مشاهده متن کامل]

1. 2
A: Is the virus under control now?
B: Not completely, but containment efforts are working. 
ترجمه:
A: آیا ویروس الان تحت کنترله؟
B: نه کاملاً، ولی تلاش های مهار دارن جواب می دن.
1. 3
A: What’s the government’s strategy?
B: Containment and isolation of infected individuals. 
ترجمه:
A: استراتژی دولت چیه؟
B: مهار و قرنطینه ی افراد آلوده.
2. سیاست مهار ( در سیاست بین الملل )
معنی: جلوگیری از گسترش نفوذ یک کشور یا ایدئولوژی
2. 1
A: What was the U. S. policy during the Cold War?
B: It focused on the containment of communism. 
ترجمه:
A: سیاست آمریکا در دوران جنگ سرد چی بود؟
B: تمرکز روی مهار کمونیسم بود.
2. 2
A: Do you think containment still works today?
B: In some cases, yes. But it's more complex now. 
ترجمه:
A: فکر می کنی سیاست مهار هنوز جواب می ده؟
B: در بعضی موارد آره، ولی الان پیچیده تره.
2. 3
A: Is this military base part of a containment strategy?
B: Exactly. It’s meant to limit regional threats. 
ترجمه:
A: این پایگاه نظامی بخشی از یک استراتژی مهاره؟
B: دقیقاً. هدفش محدود کردن تهدیدهای منطقه ایه.
3. نگه داشتن یا محصور کردن فیزیکی چیزی
معنی: در یک ظرف یا فضای بسته نگه داشتن مواد یا انرژی ( معمولاً خطرناک )
3. 1
A: Is the chemical spill under control?
B: Yes, they built a containment wall around it. 
ترجمه:
A: نشت مواد شیمیایی کنترل شده؟
B: بله، دورش دیوار محافظ ( مهارکننده ) ساختن.
3. 2
A: What is this tank for?
B: It’s for radioactive containment. 
ترجمه:
A: این مخزن برای چیه؟
B: برای مهار مواد رادیواکتیوه.
3. 3
A: Why are they wearing those suits?
B: It's a containment area. No outside exposure allowed. 
ترجمه:
A: چرا لباس مخصوص پوشیدن؟
B: این منطقه ی مهاره. نباید در معرض محیط بیرون باشن.
chatgpt

"Containment" به معنای محدود کردن، مهار کردن، یا کنترل کردن چیزی است که ممکن است گسترش یابد یا تهدیدی ایجاد کند. این واژه از ریشه ی "contain" به معنای جای دادن، مهار کردن، یا محدود کردن گرفته شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

🔹 معنی containment:
Containment یعنی محدود کردن یا جلوگیری از گسترش چیزی که ممکن است تهدیدآمیز یا خطرناک باشد. این عبارت معمولاً در زمینه های مختلف مانند سیاست، پزشکی، جنگ و غیره به کار می رود.
🔹 چرا این معنی؟
• ریشه لغوی:
واژه contain از "com - " ( به معنای "با" ) و "tenere" تِنِرِ
( به معنای "نگه داشتن" ) می آید. بنابراین contain به معنای نگه داشتن چیزی در داخل یک محدودیت یا فضا است.
• در سیاست بین الملل:
در دوران جنگ سرد، containment به سیاست ایالات متحده برای محدود کردن نفوذ و گسترش کمونیسم توسط اتحاد جماهیر شوروی اشاره داشت. این سیاست از جنگ های سرد و دکترین "دکترین ترومن" نشأت گرفت که هدف آن جلوگیری از گسترش کمونیسم بود.
• در پزشکی:
در زمینه بیماری ها یا آلودگی ها، containment به معنای محدود کردن گسترش یک بیماری یا ویروس است، مثلاً با قرنطینه کردن بیماران یا مناطق آلوده.
• در جنگ و استراتژی نظامی:
به معنای محدود کردن یا محاصره نیروهای دشمن است تا نتوانند حمله کنند یا به مناطق دیگر نفوذ کنند.
🔹 مثال ها:
1 سیاست بین المللی:
The United States pursued a policy of containment to prevent the spread of communism. 
ایالات متحده سیاست مهار را دنبال کرد تا از گسترش کمونیسم جلوگیری کند.
2 پزشکی:
The government enacted strict measures for the containment of the virus. 
دولت تدابیر سختگیرانه ای برای محدود کردن شیوع ویروس اعمال کرد.
3 جنگ و استراتژی نظامی:
The military’s goal was the containment of the enemy’s advance. 
هدف نظامی مهار پیشروی دشمن بود.
🔹 جمع بندی:
Containment به معنای محدود کردن یا جلوگیری از گسترش چیزی است که ممکن است خطرناک باشد. این واژه در زمینه های مختلف مانند سیاست، پزشکی، و جنگ به کار می رود و ریشه آن به "نگه داشتن در حد مشخص" برمی گردد.
chatgpt

{سیاست} تحدید نفوذ. سد نفوذ
مثال:
We defeat our policy of containment.
ما از سیاست تحدید نفوذمان دفاع می کنیم.
پایبندی
مثال :
Domestic containment
پایندی به خانواده
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : contain / containerize
✅️ اسم ( noun ) : containment / container / containerization
✅️ صفت ( adjective ) : containerized / containerless
✅️ قید ( adverb ) : _
⭐loss - of - containment
happens when a fluid which is usually contained somewhere escapes from that place
. e. g
The result of that spurious valve closure would be over - pressure of an upstream system, leading to loss - of - containment and risk of fire
...
[مشاهده متن کامل]

✔️ ( آب و نفت و گاز و هوا و غیره ) درز کردن ( به خارج ) ، خارج شدن، نشت کردن
Iranian navy reported to have fired shots at laden Chevron VLCC off Oman
Bahamas - flag ship increased speed and adjusted course during incident on Wednesday
. . .
Iranian navy reported to have fired shots at laden ​Chevron VLCC off Oman
Bahamas - flag ship increased speed and adjusted course during incident on Wednesday
. . .
Chevron confirmed the incident to TradeWinds: “Chevron is aware of the situation in the Gulf of Oman involving the Richmond Voyager. ”
. . .
“There is no loss of life, injury, or loss of ⭐containment⭐. The vessel is operating normally. The safety of our crew is our top priority, ” it adde

Dual Containment
سیاست مهار دوجانبه.
استراتژی دولت کلینتون در دهه 90 میلادی در خاورمیانه که مهار جمهوری اسلامی ایران در کنار اعمال محدودیت علیه عراق می باشد .
Containment policy
علوم سیاسی:سیاست سد نفوذ ومهار
محدودیت
containment ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: بازداری 2
تعریف: اقدامات و دستورالعمل هایی که تماس ریزاندامگان های تغییریافتۀ ژنی یا بیماری زا را با محیط خارجی محدود می کند
مهار ، جلوگیری
مهار
دربرداشت
نفوذ ناپذیری
مخازن
محفظه
شمول، احاطه
شمولیت؛ دارا بودن؛ زیر مجموعه بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)

بپرس