containing


معنی: محتوی، حاوی، متضمن
معانی دیگر: شامل

جمله های نمونه

1. crates containing glass and china
صندوق های حاوی شیشه و چینی

2. shells containing lethal chemicals
پرتابه های حاوی مواد شیمیایی مهلک

3. a basket containing fruit
سبد حاوی میوه

4. a ruined cabin containing a cache of food and water
کلبه ای مخروبه حاوی آبشتگهی از خوراک و آب

5. do not remove the label containing the manufacturer's name and the item's price!
اتیکت حاوی نام سازنده و قیمت کالا را نکنید!

6. several tons of the wheat were downgraded for containing sand
چندین تن ازگندم ها را به خاطر داشتن شن تنزل مرغوبیت دادند.

مترادف ها

محتوی (صفت)
containing, including

حاوی (صفت)
comprising, containing

متضمن (صفت)
comprising, containing

تخصصی

[نساجی] ظرف دار - جعبه دار

پیشنهاد کاربران

حامل.
a vehicle containing smuggled diamonds
تاب آوری
شاملِ. دارایِ / محتوی. حاوی. متضمن
مثال:
do not remove the label containing the manufacturer's name and the item's price!
برچسبی که شامل نام تولید کننده و قیمت کالا هست را نکنید.
مظروف
حاوی چیزی بودن ، در بر داشتن
دارای، دربرگیرنده، مشتمل بر
محتوی، شامل، در بر دارنده
شامل

بپرس