contained

/kənˈteɪn//kənˈteɪn/

معنی: مشمول، محاط
معانی دیگر: (verb transitive) محتوی بودن، دارا بودن، دربرداشتن، شامل بودن، خودداری کردن، بازداشتن

جمله های نمونه

1. contained in his letter
مندرج در نامه ی او

2. the contained peace of that village
آرامش مطبوع آن دهکده

3. each envelope contained several enclosures
هر پاکت حاوی چندین ضمیمه بود.

4. each niche contained a statue
در هر تاقچه یک مجسمه قرار داشت.

5. his proposal contained two important points
پیشنهاد او حاوی دو نکته ی مهم بود.

6. his speech contained nothing but platitudes
نطق او حاوی چیزی جز تکرار مکررات نبود.

7. our roost contained ten beds
استراحتگاه ما دارای ده تخت خواب بود.

8. that article contained some underhanded libel
آن مقاله حاوی تهمت های ناجوانمردانه ای بود.

9. the box contained a pell-mell assortment of american novels
جعبه حاوی مجموعه ی درهم و برهمی از رمان های امریکایی بود.

10. the bullion contained in a silver dollar
مقدار نقره ی موجود در یک سکه ی یک دلاری

11. the document contained several erasures
سند دارای چندین جای پاک شده بود.

12. the information contained in this book is dated
اطلاعات موجود در این کتاب کهنه است.

13. the store contained a mountain of ammunitions
انبار حاوی کوهی از مهمات بود.

14. the book's appendix contained interesting subjects
ضمیمه ی کتاب حاوی مطالب جالبی بود.

15. the woollen bag contained his clothes
کیسه ی پشمی،حاوی لباس های او بود.

16. That small room contained the sum total of the family's possessions.
[ترجمه گوگل]آن اتاق کوچک شامل مجموع دارایی های خانواده بود
[ترجمه ترگمان]آن اتاق کوچک، مجموع دارایی خانواده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Her words contained an implicit threat.
[ترجمه گوگل]سخنان او حاوی یک تهدید ضمنی بود
[ترجمه ترگمان]کلمات او آشکارا تهدید آمیز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Unless the oil spill is contained, irreparable damage will be done to the coastline.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که نشت نفت مهار نشود، خسارات جبران ناپذیری به خط ساحلی وارد خواهد شد
[ترجمه ترگمان]در صورتی که نشت نفت موجود نباشد، خسارات جبران ناپذیری به خط ساحلی وارد خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. The shelf contained a pell - mell assortment of English novels.
[ترجمه گوگل]قفسه حاوی مجموعه‌ای از رمان‌های انگلیسی بود
[ترجمه ترگمان]قفسه کتاب مجموعه ای درهم و برهم از رمان انگلیسی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The jar contained assorted hard candies.
[ترجمه گوگل]شیشه حاوی انواع آب نبات سخت بود
[ترجمه ترگمان]کوزه پر از آب نبات های سخت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. The scientist analyzed the milk and found it contained too much water.
[ترجمه گوگل]دانشمند شیر را تجزیه و تحلیل کرد و متوجه شد که حاوی آب زیادی است
[ترجمه ترگمان]دانشمند شیر را آنالیز کرد و فهمید که حاوی آب زیادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشمول (صفت)
subject, contained, included

محاط (صفت)
surrounded, contained, inscribed

تخصصی

[ریاضیات] مشمول، در بر، مندرج، محتوا

انگلیسی به انگلیسی

• held, included, comprised; restrained, kept under control

پیشنهاد کاربران

قید ( قید شده ) ، منظور شده، درج گردیده، گرد آورده/ گردآمده، ( محصور، . . . )
c. 1300, "restrain ( someone ) , control ( oneself ) , behave ( in a certain way ) , " from Old French contein - , tonic stem of contenir, from Latin continere ( transitive ) "to hold together, enclose, " from assimilated form of com "with, together" ( see con - ) tenere "to hold" ( from PIE root *ten - "to stretch" ) .
...
[مشاهده متن کامل]

restrain مهار ( مهار کردن )
enclose محصور کردن، درجوف گذاشتن، به پیوست فرستادن

حاوی
محدودشده
مقید
خویشتندار
سنجیده
مهار شده
گنجانده شده
احاطه شده
محبوس، تحت نظر، بازداشت، تحت کنترل
کنترل شده
کنترل و مهار شده که از سطح مشخصی بالا نزند
موجود

بپرس