contagiously

/kənˈteɪdʒəsli//kənˈteɪdʒəsli/

بطرزمسری یاواگیره دار

جمله های نمونه

1. The individuals of C. argyrophylla are contagiously distributed and many of them gather near the edges of gaps.
[ترجمه گوگل]افراد C argyrophylla به طور مسری توزیع شده اند و بسیاری از آنها در نزدیکی لبه های شکاف جمع می شوند
[ترجمه ترگمان]افراد ج argyrophylla توزیع شده اند و بسیاری از آن ها در نزدیکی لبه شکاف ها جمع شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Contagiously, I couldn't help admiring them for their positive attitude toward life, especially their optimism.
[ترجمه گوگل]به طور مسری، نمی توانستم آنها را به خاطر نگرش مثبتشان نسبت به زندگی، به ویژه خوش بینی شان، تحسین نکنم
[ترجمه ترگمان]با این حال، نمی توانستم به تحسین آن ها برای نگرش مثبت آن ها نسبت به زندگی، به خصوص خوش بینی آن ها، کمک کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She was contagiously bubbly.
[ترجمه گوگل]او به طور مسری حبابی بود
[ترجمه ترگمان] اون \"contagiously\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. To determine the extent to which children at various stages of social development are likely to yawn contagiously, the researchers studied 120 typically developing 1- to 6-year-olds.
[ترجمه گوگل]برای تعیین میزان خمیازه مسری کودکان در مراحل مختلف رشد اجتماعی، محققان 120 کودک 1 تا 6 ساله را مورد مطالعه قرار دادند
[ترجمه ترگمان]محققان برای تعیین حدی که کودکان در مراحل مختلف توسعه اجتماعی به احتمال زیاد خمیازه می کشند، به طور معمول ۱۲۰ تا ۶ ساله را در حال توسعه مطالعه کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For several years, his group toured the country, delighting audiences in city after city with their garish suits, funny hair, and contagiously happy grins.
[ترجمه گوگل]برای چندین سال، گروه او در کشور تور می‌کردند و تماشاگران را در شهر به شهر با کت و شلوارهای شیک، موهای خنده‌دار و پوزخندهای مسری شادشان خوشحال می‌کردند
[ترجمه ترگمان]برای چند سال، گروه او به کشور سفر کرد و مخاطبان خود را در شهر بعد از شهر با لباس های پر زرق و برق، موهای مسخره و grins شاد شاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The children with ASD were less likely to yawn contagiously than their typically developing peers, the researchers found.
[ترجمه گوگل]محققان دریافتند کودکان مبتلا به ASD نسبت به همسالان معمولی خود در حال رشد کمتر احتمال دارد به طور مسری خمیازه بکشند
[ترجمه ترگمان]محققان دریافتند که کودکان مبتلا به ASD به احتمال کمتری نسبت به همتایان خود در حال توسعه، خمیازه می کشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And children with diagnoses that imply more severe autistic symptoms were much less likely to yawn contagiously than those with milder diagnoses.
[ترجمه گوگل]و کودکانی که دارای تشخیص‌هایی هستند که نشانه‌های اوتیسم شدیدتر را نشان می‌دهند، نسبت به آنهایی که تشخیص‌های خفیف‌تری داشتند، بسیار کمتر احتمال دارد به‌طور مسری خمیازه بکشند
[ترجمه ترگمان]و کودکانی که مبتلا به بیماری اوتیسم شدید هستند احتمال کمتری دارند که از افرادی با تشخیص ملایم تر خمیازه بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The world is rich in manganese ore, yet which is contagiously distributed . The main countries with manganese ore are South Africa, Ukraine, Gabon, Australia, India, Brazil, and China.
[ترجمه گوگل]جهان سرشار از سنگ معدن منگنز است، اما به طور مسری توزیع شده است کشورهای اصلی دارای سنگ منگنز آفریقای جنوبی، اوکراین، گابن، استرالیا، هند، برزیل و چین هستند
[ترجمه ترگمان]جهان غنی از سنگ منگنز دارد، با این حال which توزیع شده است کشورهای اصلی با سنگ منگنز، آفریقای جنوبی، اوکراین، گابن، استرالیا، هند، برزیل و چین هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Now a new study has found that most children aren't susceptible to contagious yawning until they're about 4 years old -- and that children with autism are less likely to yawn contagiously than others.
[ترجمه گوگل]اکنون یک مطالعه جدید نشان داده است که بیشتر کودکان تا حدود 4 سالگی مستعد خمیازه های مسری نیستند - و کودکان مبتلا به اوتیسم کمتر از دیگران به طور مسری خمیازه می کشند
[ترجمه ترگمان]اکنون یک مطالعه جدید نشان داده است که اغلب کودکان مستعد ابتلا به دهن دره هستند تا اینکه در حدود ۴ سال سن داشته باشند - - و اینکه کودکان مبتلا به اوتیسم به احتمال کمتری نسبت به دیگران خمیازه بکشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An Emory University research team decided to test that idea—with chimpanzees who also yawn contagiously.
[ترجمه گوگل]یک تیم تحقیقاتی از دانشگاه اموری تصمیم گرفتند این ایده را با شامپانزه‌هایی که به‌طور مسری خمیازه می‌کشند، آزمایش کنند
[ترجمه ترگمان]یک تیم تحقیقاتی دانشگاه اموری تصمیم گرفت این ایده را با شامپانزه ها که خمیازه می کشند آزمایش کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• in a contagious manner, infectiously, communicably

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : contagion
✅️ صفت ( adjective ) : contagious
✅️ قید ( adverb ) : contagiously

بپرس