consumer goods

/kənˈsuːmərˈɡʊdz//kənˈsjuːməɡʊdz/

معنی: کالاهای مصرفی، اشیاء مصرفی
معانی دیگر: کالاهای مصرفی (consumers' goods هم می نویسند)

جمله های نمونه

1. The costs of daily consumer goods have been hiked at two times.
[ترجمه گوگل]هزینه های کالاهای مصرفی روزانه دو برابر افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]هزینه کالاهای مصرفی روزانه به دو بار افزایش یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Supply normally exceeds demand for the bulk of consumer goods.
[ترجمه گوگل]عرضه معمولاً بیش از تقاضا برای عمده کالاهای مصرفی است
[ترجمه ترگمان]عرضه به طور معمول از تقاضا برای بخش عمده کالاهای مصرفی بیشتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. For example, a maker of consumer goods like cookies or cigarettes rarely has direct contact with a consumer.
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، سازنده کالاهای مصرفی مانند کوکی ها یا سیگار به ندرت با مصرف کننده تماس مستقیم دارد
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، یک سازنده کالاهای مصرفی مانند کوکی یا سیگار به ندرت ارتباط مستقیمی با مصرف کننده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Western cars, holidays, consumer goods and lifestyles are theoretically within their reach, although in practice quite beyond it.
[ترجمه گوگل]خودروهای غربی، تعطیلات، کالاهای مصرفی و سبک زندگی از نظر تئوری در دسترس آنها هستند، اگرچه در عمل بسیار فراتر از آن هستند
[ترجمه ترگمان]خودروهای غربی، تعطیلات، کالاهای مصرفی و سبک زندگی از لحاظ نظری در دسترس خود قرار دارند، اگر چه در عمل کاملا فراتر از آن عمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Competitions for consumer goods are usually promoted on the pack concurrent with in-store promotion.
[ترجمه گوگل]رقابت برای کالاهای مصرفی معمولاً همزمان با تبلیغات در فروشگاه روی بسته تبلیغ می شود
[ترجمه ترگمان]رقابت های مربوط به کالاهای مصرفی معمولا در گروه همزمان با تبلیغات در فروشگاه ترویج می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The result was a frenzied rush for consumer goods, both for their own sake and as a hedge against inflation.
[ترجمه گوگل]نتیجه یک هجوم جنون آمیز برای کالاهای مصرفی بود، هم به خاطر خودشان و هم به عنوان پوششی در برابر تورم
[ترجمه ترگمان]نتیجه هجوم دیوانه وار برای کالاهای مصرفی، هم به خاطر خود و هم به عنوان پرچینی در برابر تورم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It differs from the other consumer goods in the private market in four ways.
[ترجمه گوگل]از چهار جهت با سایر کالاهای مصرفی در بازار خصوصی متفاوت است
[ترجمه ترگمان]از دیگر کالاهای مصرفی در بازار خصوصی به چهار طریق متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Thus they were unable to import consumer goods and meet basic needs of the people.
[ترجمه گوگل]بنابراین آنها قادر به واردات کالاهای مصرفی و تامین نیازهای اولیه مردم نبودند
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها قادر به وارد کردن کالاهای مصرفی و برآورده کردن نیازهای اولیه مردم نبودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In these four ways, housing differs from other consumer goods though it remains fundamentally a private market commodity.
[ترجمه گوگل]از این چهار جهت، مسکن با سایر کالاهای مصرفی متفاوت است، اگرچه اساساً یک کالای بازار خصوصی باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]در این چهار روش، مسکن از کالاهای مصرفی دیگر متفاوت است، اگرچه اساسا یک کالای بازار خصوصی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Their consumer goods are yearned for throughout the class hierarchy.
[ترجمه گوگل]کالاهای مصرفی آنها در سراسر سلسله مراتب طبقاتی مشتاق است
[ترجمه ترگمان]کالاهای مصرفی شان در سراسر سلسله مراتب کلاس آرزومند هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Prices of most foodstuffs and consumer goods have gone down.
[ترجمه گوگل]قیمت اکثر مواد غذایی و کالاهای مصرفی کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]قیمت بیشتر مواد غذایی و کالاهای مصرفی پایین رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Because the internal market for consumer goods was too small;
[ترجمه گوگل]زیرا بازار داخلی کالاهای مصرفی بسیار کوچک بود
[ترجمه ترگمان]از آنجا که بازار داخلی کالاهای مصرفی بسیار کوچک بود؛
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Consumer goods occupy a much more contradictory place in the circulation and realisation of capital than do fixed assets.
[ترجمه گوگل]کالاهای مصرفی نسبت به دارایی های ثابت جایگاه بسیار متناقضی در گردش و تحقق سرمایه دارند
[ترجمه ترگمان]کالاهای مصرفی در گردش و تحقق سرمایه بسیار more از دارایی های ثابت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Textbooks used to teach that consumer goods with well-known brand names were nearly invincible and able to get away with outrageous pricing.
[ترجمه گوگل]کتاب‌های درسی یاد می‌دادند که کالاهای مصرفی با نام‌های تجاری معروف تقریباً شکست‌ناپذیر هستند و می‌توانند با قیمت‌های ظالمانه کنار بیایند
[ترجمه ترگمان]کتاب های درسی مورد استفاده برای آموزش این که کالاهای مصرفی با نام های معروف به برند تقریبا شکست ناپذیر بوده و قادر به دور شدن با قیمت گذاری ظالمانه هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Small quantities of chemical products and consumer goods are exported to neighbouring Arab countries.
[ترجمه گوگل]مقادیر کمی از محصولات شیمیایی و کالاهای مصرفی به کشورهای عربی همسایه صادر می شود
[ترجمه ترگمان]مقادیر کمی از محصولات شیمیایی و کالاهای مصرفی به کشورهای عرب همسایه صادر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کالاهای مصرفی (اسم)
consumer goods

اشیاء مصرفی (اسم)
consumer goods

انگلیسی به انگلیسی

• products intended to be purchased by consumers
consumer goods are items other than basic food and clothes, which are not considered to be essential.

پیشنهاد کاربران

بپرس