• (1)تعریف: one who purchases goods or services. • مترادف: buyer, customer, purchaser • مشابه: client, patron, regular, shopper, user, vendee
• (2)تعریف: a person or thing that consumes. • مترادف: user • مشابه: drain
جمله های نمونه
1. consumer goods
کالاهای مصرفی
2. a consumer society
جامعه ی مصرفی
3. from producer to consumer a product changes hands a few times
کالا از تولید کننده تا مصرف کننده چند دست می گردد.
4. Rising consumer sales have the effect of spurring the economy to faster growth.
[ترجمه گوگل]افزایش فروش مصرف کننده تأثیری بر تحریک اقتصاد به سمت رشد سریعتر دارد [ترجمه ترگمان]افزایش فروش مصرف کننده تاثیر ترغیب اقتصاد به رشد سریع تر را دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. We need more feedback from the consumer in order to improve our goods.
[ترجمه نازيلا] ما به منظور بهبود محصولاتمان نیاز بیشتری به بازخورد مصرف کنندگان داریم
|
[ترجمه Mohammad] ما برای بهبود محصولات، نیاز به بازخورد بیشتر مصرف کنندگان داریم.
|
[ترجمه گوگل]ما به بازخورد بیشتری از مصرف کننده نیاز داریم تا کالاهای خود را بهبود بخشیم [ترجمه ترگمان]ما برای بهبود goods به بازخورد بیشتری از مصرف کننده نیاز داریم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The UK is the biggest consumer of tropical hardwoods after Japan.
[ترجمه گوگل]بریتانیا پس از ژاپن بزرگترین مصرف کننده چوب های سخت گرمسیری است [ترجمه ترگمان]بریتانیا بزرگ ترین مصرف کننده of استوایی بعد از ژاپن است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The boom was fuelled by accelerated demand for consumer products.
[ترجمه گوگل]رونق ناشی از افزایش تقاضا برای محصولات مصرفی بود [ترجمه ترگمان]رونق با افزایش تقاضا برای محصولات مصرفی افزایش یافت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Consumer groups are demanding greater consistency in the labelling of food products.
[ترجمه گوگل]گروه های مصرف کننده خواستار ثبات بیشتر در برچسب گذاری محصولات غذایی هستند [ترجمه ترگمان]گروه های مصرف کننده نیاز به سازگاری بیشتر در برچسب زدن محصولات غذایی دارند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The government instituted a consumer protection agency.
[ترجمه گوگل]دولت یک آژانس حمایت از مصرف کننده تاسیس کرد [ترجمه ترگمان]دولت یک موسسه حفاظت از مصرف کنندگان را تاسیس کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Protection for the consumer is laid down by statute.
[ترجمه گوگل]حمایت از مصرف کننده توسط قانون تعیین شده است [ترجمه ترگمان]حفاظت از مصرف کننده به وسیله قانون تعیین می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. For a monthly flat fee, paid by the consumer or employer, HMOs provide a specified list of medical services both in and outside the hospital.
[ترجمه گوگل]HMO ها برای یک هزینه ثابت ماهانه که توسط مصرف کننده یا کارفرما پرداخت می شود، فهرست مشخصی از خدمات پزشکی را در داخل و خارج از بیمارستان ارائه می دهند [ترجمه ترگمان]برای یک هزینه آپارتمان ماهیانه که توسط مصرف کننده و یا کارفرما پرداخت می شود، HMOs یک لیست مشخص از خدمات پزشکی را در داخل و خارج از بیمارستان ارایه می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Consumer confidence is currently at a low ebb.
[ترجمه گوگل]اعتماد مصرف کننده در حال حاضر در سطح پایینی قرار دارد [ترجمه ترگمان]اعتماد مصرف کنندگان در حال حاضر در خطر پایینی قرار دارد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A fall in unemployment will help to restore consumer confidence.
[ترجمه گوگل]کاهش بیکاری به بازگرداندن اعتماد مصرف کننده کمک می کند [ترجمه ترگمان]کاهش بیکاری به بازیابی اعتماد مصرف کنندگان کمک خواهد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Low consumer demand has forced us to mark down a wide range of goods, sometimes by as much as 30%.
[ترجمه گوگل]تقاضای پایین مصرف کننده ما را مجبور کرده است که طیف وسیعی از کالاها را کاهش دهیم، گاهی اوقات تا 30٪ [ترجمه ترگمان]تقاضای کم مصرف کنندگان ما را مجبور کرده است تا دامنه وسیعی از کالاها را به حداقل ۳۰ درصد کاهش دهیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Firms have to be responsive to consumer demand.
[ترجمه گوگل]شرکت ها باید به تقاضای مصرف کننده پاسخ دهند [ترجمه ترگمان]شرکت ها باید نسبت به تقاضای مصرف کننده پاسخگو باشند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
مصرف کننده (اسم)
consumer
تخصصی
[حسابداری] مشتری [عمران و معماری] مصرف کننده [برق و الکترونیک] مصرف کننده [زمین شناسی] مصرف کننده موجود زنده ای که قادر به تولید غذای خود از مواد غیرزنده نمی باشد و وابسته به انرژی ذخیره شده در سایر موجودات و مواد زنده است. مقایسه شود با: تولید کننده. [صنعت] مصرف کننده، مشتری [ریاضیات] مصرف کننده
انگلیسی به انگلیسی
• buyer; someone or something which consumes a consumer is a person who buys goods or uses services.
پیشنهاد کاربران
مصرف کننده مثال: The consumer demand for the product has increased. تقاضای مصرف کننده برای محصول افزایش یافته است.
مصرفگر، مصرف کننده
☑️ مصرفگر
مصرفگر ( Masrafgar ) �مصرف� ( consume ) و �گر� ( er )
در سینما گاهی به معنای �مصرف کننده� ( مواد مخدر ) به کار می رود.
تفاوت Consumer با Customer: یه customer میتونه صرفا یه مصرف کننده باشه و یا شاید کالایی رو خریده ک ب فروش برسونه و نه لزوما اینکه مصرفش کنه. یه Consumer کاملا یک مصرف کنندس و کالا یه سرویسی رو که خریده مصرف میکنه. ... [مشاهده متن کامل]
مثلا: شرکت وینستون برای مغازه شما سیگار میاره. شما Customerه شرکت وینستون میشه. حالا یکی میاد سیگار میخره که بکشه. اون شخص Consumer جنس شما میشه. ! پ. ن: این نکته که خود صاب مغازه میتونه سیگارای خودشو بکشه رو بیخیال شین. فرض کنین هیچی نمیکشه: ) )