consulting

/kənˈsəltɪŋ//kənˈsʌltɪŋ/

مشاوره ای، کنکاشی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: offering professional advice or expertise.

- a consulting firm
[ترجمه گوگل] یک شرکت مشاوره
[ترجمه ترگمان] یه شرکت مشاور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- the consulting attorney
[ترجمه گوگل] وکیل مشاور
[ترجمه ترگمان] وکیل مشاور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a consulting engineer
مهندس مشاور

2. Do not discontinue the treatment without consulting your doctor.
[ترجمه گوگل]بدون مشورت با پزشک، درمان را قطع نکنید
[ترجمه ترگمان]بدون مشورت با دکتر، درمان رو ادامه نده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The firm was taken over by a multinational consulting firm.
[ترجمه گوگل]این شرکت توسط یک شرکت مشاوره چندملیتی تصاحب شد
[ترجمه ترگمان]شرکت توسط یه شرکت مشاور چند ملیتی دستگیر شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Enviros Consulting has a client base of more than 000 organisations worldwide.
[ترجمه گوگل]Enviros Consulting دارای بیش از 000 سازمان در سراسر جهان است
[ترجمه ترگمان]مشاوره Enviros دارای یک پایه مشتری بیش از ۰۰۰ سازمان در سراسر جهان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In the cosy consulting room the children are surrounded by familiar objects.
[ترجمه گوگل]در اتاق مشاوره دنج کودکان توسط اشیاء آشنا احاطه شده اند
[ترجمه ترگمان]بچه ها در اتاق مشاوره cosy با اشیا آشنا احاطه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An increasing number of people are consulting their accountants about the tax laws.
[ترجمه گوگل]تعداد فزاینده ای از مردم با حسابداران خود در مورد قوانین مالیاتی مشورت می کنند
[ترجمه ترگمان]شمار فزاینده ای از مردم در حال رایزنی با حسابداران در مورد قوانین مالیاتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They're consulting a lawyer? I don't like the sound of that.
[ترجمه گوگل]با یک وکیل مشورت می کنند؟ از صداش خوشم نمیاد
[ترجمه ترگمان]با یه وکیل مشورت می کنن؟ از این صدا خوشم نمی اید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She was infuriated by his presumption in not consulting her first.
[ترجمه گوگل]او از این تصور که او ابتدا با او مشورت نکرد خشمگین شد
[ترجمه ترگمان]از این گستاخی، از این که به او مراجعه نکرده بود خشمگین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After consulting with her daughter and manager she decided to take on the part, on her terms.
[ترجمه گوگل]پس از مشورت با دختر و مدیرش، او تصمیم گرفت تا با شرایط او این نقش را بر عهده بگیرد
[ترجمه ترگمان]او پس از مشورت با دخترش و مدیر تصمیم گرفت که در شرایط خود شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The medical orderly helped the granny into the consulting room.
[ترجمه گوگل]پزشک به مادربزرگ کمک کرد تا وارد اتاق مشاوره شود
[ترجمه ترگمان]مستخدم پزشکی به مادر بزرگ کمک کرد تا وارد اتاق مشاوره شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I can't believe you sold the car without consulting me!
[ترجمه گوگل]باورم نمیشه بدون مشورت با من ماشین رو فروختی!
[ترجمه ترگمان]باورم نمی شه بدون مشورت با من ماشین رو فروختی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You shouldn't have done it without consulting me.
[ترجمه گوگل]نباید بدون مشورت با من این کار را می کردی
[ترجمه ترگمان]تو نباید بدون مشورت با من این کار رو می کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This afternoon the Prime Minister was consulting with his advisors and we are expecting an announcement shortly.
[ترجمه گوگل]امروز بعدازظهر نخست وزیر در حال رایزنی با مشاوران خود بود و ما منتظر اعلام این خبر به زودی هستیم
[ترجمه ترگمان]امروز بعد از ظهر نخست وزیر با مشاوران خود مشورت می کرد و ما انتظار اعلام زودی را داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Alex had done this without consulting her.
[ترجمه گوگل]الکس این کار را بدون مشورت با او انجام داده بود
[ترجمه ترگمان]الکس بدون مشورت با او این کار را کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We are consulting closely with our partners and allies.
[ترجمه گوگل]ما در حال رایزنی نزدیک با شرکا و متحدان خود هستیم
[ترجمه ترگمان]ما با هم کاری نزدیکی با شرکای و هم پیمانان خود مشورت می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• advising, counseling; receiving counsel

پیشنهاد کاربران

مراجعه
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : consult
✅️ اسم ( noun ) : consultation / consultant / consultancy / consulting
✅️ صفت ( adjective ) : consultative / consulting
✅️ قید ( adverb ) : _
مشاوره، مشاوره تخصصی، مشورت
( CONSULTING is One Engineers ( IT
CONSULTING به معنی مشاور و مهندسی فناوری اطلاعات ( آی تی ) است💻💻📱📱
مشاوره تخصصی
هم بعنوان صفت: مشاوره ای یا کنکاشی
گاهی بعنوان اسم: خدمات مشاوره
مشاور
example : consulting engineers
معنی : مهندسین مشاور

بپرس