consultation

/ˌkɑːnsəlˈteɪʃn̩//ˌkɒnslˈteɪʃn̩/

معنی: مشورت، رایزنی، مذاکره، مشاوره، همفکری
معانی دیگر: کنکاش، سگالش

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of consulting.
مشابه: counsel

(2) تعریف: a meeting for the purpose of exchanging ideas and opinions or for giving or receiving advice.
مشابه: counsel, talk

- Her consultation with the lawyer helped her decide what to do.
[ترجمه گوگل] مشورت او با وکیل به او کمک کرد تا تصمیم بگیرد چه کاری انجام دهد
[ترجمه ترگمان] مشورت با وکیل به او کمک کرد که تصمیم بگیرد چه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Consultation is traditional in the consensual Belgian system of labour relations.
[ترجمه گوگل]مشاوره در نظام توافقی روابط کار بلژیک سنتی است
[ترجمه ترگمان]مشاوره در سیستم بلژیک با رضایت طرفین در روابط کاری مرسوم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The essence of consultation is to listen to, and take account of, the views of those consulted.
[ترجمه گوگل]ماهیت مشورت، گوش دادن و در نظر گرفتن نظرات کسانی است که با آنها مشورت شده است
[ترجمه ترگمان]اساس مشاوره دادن به این است که به آن ها گوش دهید و نظرات افراد مورد نظر را در نظر بگیرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The decision was reached after consultation with parents and teachers.
[ترجمه گوگل]این تصمیم پس از مشورت با والدین و معلمان گرفته شد
[ترجمه ترگمان]این تصمیم پس از مشورت با والدین و معلمان گرفته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. David gives the first consultation gratis.
[ترجمه گوگل]دیوید اولین مشاوره را رایگان انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]دیوید به رایگان مشاوره رایگان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There will be a period of public consultation before a decision is reached.
[ترجمه گوگل]قبل از تصمیم گیری، یک دوره رایزنی عمومی وجود خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]قبل از رسیدن به این تصمیم، یک دوره مشاوره عمومی برگزار خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The scheme was developed in close consultation with the local community.
[ترجمه گوگل]این طرح با مشورت نزدیک با جامعه محلی توسعه یافته است
[ترجمه ترگمان]این طرح با مشورت نزدیک با جامعه محلی گسترش یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The plans were drawn up in consultation with engineers.
[ترجمه گوگل]نقشه ها با مشورت مهندسان طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]طرح ها با مشورت با مهندسین انجام شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Take notes during the consultation as the final written report is very concise.
[ترجمه گوگل]در طول مشاوره یادداشت برداری کنید زیرا گزارش مکتوب نهایی بسیار مختصر است
[ترجمه ترگمان]در طول مشاوره یادداشت برداری کنید چون گزارش نهایی بسیار دقیق است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The prime minister will hold a consultation with all the relevant groups.
[ترجمه گوگل]نخست وزیر با همه گروه های مربوطه رایزنی خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]نخست وزیر با همه گروهه ای مربوطه مشورت خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The company has promised wide consultation on its expansion plans.
[ترجمه گوگل]این شرکت قول مشاوره گسترده در مورد برنامه های توسعه خود را داده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت وعده مشاوره گسترده در مورد برنامه های توسعه خود را داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Leaflets were regularly displayed for consultation by students.
[ترجمه گوگل]جزوات به طور منظم برای مشاوره توسط دانش آموزان نمایش داده می شد
[ترجمه ترگمان]بروشورها به طور منظم برای مشورت با دانشجویان نمایش داده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Trained parenting experts are available for consultation by telephone.
[ترجمه گوگل]کارشناسان آموزش دیده والدین برای مشاوره تلفنی در دسترس هستند
[ترجمه ترگمان]متخصصان والدینی که آموزش دیده اند برای مشورت با تلفن در دسترس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We need more consultation with trade unions.
[ترجمه گوگل]ما نیاز به مشورت بیشتر با اتحادیه های کارگری داریم
[ترجمه ترگمان]ما به مشورت بیشتر با اتحادیه های کارگری نیاز داریم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A consultation paper has been posted on the Internet inviting input from Net users.
[ترجمه گوگل]یک مقاله مشاوره در اینترنت ارسال شده است که از ورودی های کاربران نت دعوت می کند
[ترجمه ترگمان]یک مقاله مشاوره بر روی اینترنت ارسال شده است که ورودی را از کاربران خالص دعوت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He chose his study course in consultation with his parents and teachers.
[ترجمه گوگل]او رشته تحصیلی خود را با مشورت والدین و معلمانش انتخاب کرد
[ترجمه ترگمان]او درس مطالعه خود را با مشورت با والدین و معلمان خود انتخاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مشورت (اسم)
counsel, advice, consultation, deliberation, advisement, rede

رایزنی (اسم)
counsel, advice, consultation

مذاکره (اسم)
talk, consultation, debate, discussion, parley, conference, colloquy, negotiation, interview

مشاوره (اسم)
consultation, council, conference

همفکری (اسم)
consultation, sympathy

تخصصی

[ریاضیات] مشاوره

انگلیسی به انگلیسی

• counseling, advising; conferring
a consultation is a meeting held to discuss something.
consultation is discussion between people, especially when advice is given.

پیشنهاد کاربران

از consult بمعنی مشاوره گرفتن/دادن میاد
NOUN
1 ) a meeting with a professional person, especially a doctor, for advice or treatment
2 ) a meeting with an expert or professional, such as a medical doctor, in order to seek advice.
...
[مشاهده متن کامل]

💠 A: What is it?
B: Dr. This old man is a relative, he is ill.
A: May God forgive you old man.
Why not go to the consultation?
B: His appointment is in ten days.
That's why I'm bothering you.
A: What can I do? If it's for you. . .
Please make an appointment for tomorrow.
Any problem, come and see me.
C: May God and his Saints protect you.
خب. . داستان چیه؟
والا دکترجون این پیرمرد قوم و خویشم گرفتار شده.
خدا بد نده بابا ( گرفتاری چی هست؟ ) .
چرا نبردیتش بخش ( بیمارستانی ) مربوطه ش؟
بردم دکترجون، تا بیست روز دیگه وقت نمیدن.
برای همین بود که مزاحم شما شدم.
خب چیکار کنیم؟ یه میشل خانم که بیشتر نداریم. . .
فردا نوبت داده شود.
اگه اشکالی پیش اومد، خبرم کن.
الهی ابوالفضل العباس پشت و پناهت باشه. خیر از جوونی ت ببینی.
💠 I know him Doctor.
What?
I've been to his consultation with Michael.
He is real quack!
That means?
Well, it's obvious. He says awful things about you.
About me?
Yes.
What?
That all your blood is infected.
That you add water, sugar, and salt to it.
That bastard!
من می شناسمش آقا.
چی؟
من این دکتر اسمیت می شناسم. تا حالا چند بار با مایکل رفتیم مطب ش.
ازون کلک هاست.
چطور؟
معلومه دیگه. به شمام خیلی بد و بیراه می گفت.
به من؟
بله.
چی می گفت؟
میگفت. . . میگفت. . . میگفت خون هایی که شما میدید همش فاسده.
آب توش می ریزید، نمک و شکر اینجور چیزا قاطی ش میکنید.
دیوث گشنه پدر.

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : consult
✅️ اسم ( noun ) : consultation / consultant / consultancy / consulting
✅️ صفت ( adjective ) : consultative / consulting
✅️ قید ( adverb ) : _
رجوع ( رجوع کردن )
شورا مثل International Consultation به معنای شورای بین المللی
تبادل نظر
رایزنی، مشورت
همفکری، مشورت، مشاوره
هم فکری کردن

بپرس