consultancy

جمله های نمونه

1. A survey of 57 hospitals by Newchurch, a consultancy, reveals striking improvements.
[ترجمه گوگل]بررسی 57 بیمارستان توسط نیوچرچ، یک شرکت مشاوره، پیشرفت های چشمگیری را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]یک نظرسنجی از ۵۷ بیمارستان توسط Newchurch، یک مشاور، بهبودهای قابل توجه را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The consultancy gives advice to manufacturers on the health and safety aspects of their products.
[ترجمه گوگل]این مشاوره به تولیدکنندگان در مورد جنبه های بهداشتی و ایمنی محصولاتشان مشاوره می دهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت مشاور برای تولید کنندگان در زمینه سلامت و جنبه های ایمنی محصولات آن ها مشاوره می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The project provides both consultancy and training.
[ترجمه گوگل]این پروژه هم مشاوره و هم آموزش را ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این پروژه هم شرکت مشاوره و هم آموزش را تامین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The firm's consultancy fee income rose by 3% last year.
[ترجمه گوگل]درآمد حق مشاوره این شرکت در سال گذشته 3 درصد افزایش یافت
[ترجمه ترگمان]درآمد شرکت مشاوره شرکت در سال گذشته ۳ درصد افزایش داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Dr Gray has been appointed to a consultancy.
[ترجمه گوگل]دکتر گری به یک مشاور منصوب شده است
[ترجمه ترگمان]دکتر گری به سمت یک مشاور منصوب شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Many software houses sell consultancy, and disappointing product sales from 1988-91 have driven the major hardware suppliers into the services market.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت‌های نرم‌افزار مشاوره می‌فروشند، و فروش محصولات ناامیدکننده از سال 1988 تا 1991، تامین‌کنندگان اصلی سخت‌افزار را به بازار خدمات سوق داده است
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت های نرم افزاری به فروش شرکت مشاوره می پردازند و فروش محصولات نا امید کننده از سال ۱۹۸۸ تا ۹۱، تامین کنندگان اصلی سخت افزار را به بازار خدمات سوق داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We offer a free consultancy service to advise on the most appropriate and cost effective ways of meeting your money transmission needs.
[ترجمه گوگل]ما یک خدمات مشاوره رایگان برای مشاوره در مورد مناسب ترین و مقرون به صرفه ترین راه های رفع نیازهای انتقال پول شما ارائه می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما یک سرویس مشاوره رایگان برای مشاوره در مورد مناسب ترین و هزینه موثر برآورده کردن نیازهای انتقال پول تان ارائه می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It provides consultancy and installation services for all flavours of Unix.
[ترجمه گوگل]این خدمات مشاوره و نصب را برای تمام سلیقه های یونیکس ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]این شرکت خدمات مشاوره ای و نصب را برای همه طعم ها و طعم ها ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And they increasingly make revenue from research and consultancy services for commercial firms.
[ترجمه گوگل]و آنها به طور فزاینده ای از خدمات تحقیقاتی و مشاوره ای برای شرکت های تجاری درآمد کسب می کنند
[ترجمه ترگمان]و آن ها به طور فزاینده ای از خدمات تحقیق و مشاوره برای شرکت های تجاری سود می برند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Third, it offers software services, including consultancy and installation, which comprises 25% of income.
[ترجمه گوگل]سوم، خدمات نرم افزاری از جمله مشاوره و نصب را ارائه می دهد که 25 درصد درآمد را شامل می شود
[ترجمه ترگمان]سوم، خدمات نرم افزاری از جمله شرکت مشاوره و نصب ارائه می دهد که ۲۵ درصد از درآمد را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. These include bespoke software, systems integration, 2d database building, project management and consultancy.
[ترجمه گوگل]اینها شامل نرم افزار سفارشی، یکپارچه سازی سیستم ها، ساخت پایگاه داده دو بعدی، مدیریت پروژه و مشاوره است
[ترجمه ترگمان]این ها شامل نرم افزار سفارشی، یکپارچه سازی سیستم ها، ساختمان پایگاه داده ۲ d، مدیریت پروژه و مشاوره است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The practice included recruitment through advertising and personnel management consultancy besides recruiting through a direct approach.
[ترجمه گوگل]این عمل شامل استخدام از طریق تبلیغات و مشاوره مدیریت پرسنل علاوه بر جذب از طریق رویکرد مستقیم بود
[ترجمه ترگمان]این کار شامل استخدام از طریق مشاوره مدیریت پرسنل و پرسنل در کنار استخدام از طریق یک رویکرد مستقیم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This company, at first attached to an advertising agency, later became an independent public relations consultancy.
[ترجمه گوگل]این شرکت ابتدا به یک آژانس تبلیغاتی وابسته بود و بعداً به یک مشاور روابط عمومی مستقل تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]این شرکت ابتدا به یک موسسه تبلیغاتی متصل شد و بعدها به یک مشاور مستقل روابط عمومی تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. And with good reason: the signs are that Saatchi is finding it difficult to sell the management consultancy division alone.
[ترجمه گوگل]و با دلیل موجه: نشانه‌ها حاکی از آن است که ساعتچی به سختی می‌تواند بخش مشاوره مدیریت را به تنهایی بفروشد
[ترجمه ترگمان]و با دلیل خوب: این نشانه ها حاکی از آن هستند که sell تنها تقسیم مشاور مدیریتی را به تنهایی دشوار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• advisership, position of a consultant; consultation, meeting held in order to discuss a particular issue
a consultancy is a group of people who give professional advice on a particular subject.

پیشنهاد کاربران

1. دفتر مشاوره 2. مشاوره. نظر کارشناسی
مثال:
additional sums paid under the guise of consultancy fees
مبالغ اضافی تحت عنوانِ حق الزحمه های مشاوره پرداخته شد.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : consult
✅️ اسم ( noun ) : consultation / consultant / consultancy / consulting
✅️ صفت ( adjective ) : consultative / consulting
✅️ قید ( adverb ) : _
شرکت مشاور
مشاوره
رایزنی

بپرس