consuetude

/ˈkɑːnswɪˌtuːd//ˈkɒnswɪtjuːd/

معنی: عادت، اعتیاد، عرف، رسم وروش
معانی دیگر: رسم و سنت

جمله های نمونه

1. Life consuetude of citizens in the southwest occurred changes, including changes of basic necessities of life, changes of sanitarian customs and hymeneal rites.
[ترجمه گوگل]زندگی شهروندان در جنوب غرب با تغییراتی از جمله تغییر نیازهای اولیه زندگی، تغییر آداب و رسوم بهداشتی و آداب پرده بکارت رخ داده است
[ترجمه ترگمان]زندگی شهروندان در جنوب غربی تغییراتی اعمال کرد، از جمله تغییرات اساسی زندگی، تغییرات آداب و رسوم سنتی و مناسک hymeneal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. According to the local consuetude, most newlywed will go to the Ancestral Temple.
[ترجمه گوگل]طبق گفته های محلی، بیشتر تازه ازدواج کرده ها به معبد اجدادی می روند
[ترجمه ترگمان]بنا به گفته the محلی، اغلب تازه عروس و داماد به معبد Ancestral خواهند رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In order to fit to the international consuetude legal and regulation system in the region of project cost management should be established immediately.
[ترجمه گوگل]به منظور تناسب با سیستم حقوقی و مقررات بین المللی در منطقه مدیریت هزینه پروژه باید فورا ایجاد شود
[ترجمه ترگمان]برای تناسب با نظام حقوقی و مقررات بین المللی consuetude در منطقه مدیریت هزینه پروژه باید بلافاصله تاسیس شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. According to chinese conventional consuetude, it's also unfilial to having baby late.
[ترجمه گوگل]با توجه به قوانین معمول چینی، دیر بچه دار شدن نیز غیرقانونی است
[ترجمه ترگمان]با توجه به آداب و رسوم چینی، این also که بچه داره دیر میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With the effective of zone, the language, consuetude, folkway and circumstance with the folk music attached are quite different.
[ترجمه گوگل]با تاثیر زون، زبان، کنسوئتود، فولکروش و شرایط با موسیقی فولک ضمیمه کاملاً متفاوت است
[ترجمه ترگمان]با نفوذ منطقه، زبان، consuetude، folkway و شرایط مربوط به موسیقی مردمی که به آن ها متصل است، کاملا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Baqi garrison community was undoubtedly influenced by the local culture and consuetude, which can be seen from disappearance of the native language, evolvement of the consuetude.
[ترجمه گوگل]جامعه پادگان بقیع بدون شک متاثر از فرهنگ و اقوام محلی بوده است که از محو شدن زبان مادری و تکامل کنسستود می توان به آن پی برد
[ترجمه ترگمان]جامعه باقی مانده بدون شک تحت تاثیر فرهنگ و فرهنگ محلی قرار دارد که می توان آن را از ناپدید شدن زبان بومی به نام evolvement of the consuetude مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Now, filials will sent card, fresh flowers or present for their mother on the day, which has became a consuetude .
[ترجمه گوگل]حالا فرزندان در آن روز برای مادرشان کارت، گل های تازه یا هدیه می فرستند که تبدیل به اقوام شده است
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، filials کارت، گل های تازه و یا هدیه برای مادرشان را در روز ارسال خواهد کرد که به a تبدیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The commercial folk custom in Song Dynasty is rich and colourful, and each trade has its unique way of management and consuetude.
[ترجمه گوگل]رسم عامیانه تجاری در سلسله سونگ غنی و رنگارنگ است و هر تجارتی روش منحصر به فرد خود را برای مدیریت و مدیریت دارد
[ترجمه ترگمان]سنت محلی تجاری در سلسله سانگ غنی و رنگارنگ است و هر تجارت روش منحصر به فرد خود را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Judge's ethics is a gross concept of the stable moral, behavior norm and the consuetude, it primarily includes the judge's value and thought in judicial process.
[ترجمه گوگل]اخلاق قاضی مفهومی درشت از هنجارهای اخلاقی، رفتاری و رفتاری پایدار است که در درجه اول شامل ارزش و اندیشه قاضی در فرآیند قضایی است
[ترجمه ترگمان]اخلاق دیوان، یک مفهوم بزرگ از اصول اخلاقی، رفتار نرم رفتار و قانون اساسی است، که در درجه اول شامل ارزش قضاوت و تفکر در فرآیند قضایی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Buddhism claimed monks and nuns broke away from their families when entering into religion. It was a basal criterion and demand for monks and nuns in social consuetude and law during the Tang Dynasty.
[ترجمه گوگل]بودیسم مدعی بود راهبان و راهبه ها هنگام ورود به دین از خانواده خود جدا شدند این یک معیار اساسی و تقاضا برای راهبان و راهبه ها در حقوق اجتماعی و قانون در طول سلسله تانگ بود
[ترجمه ترگمان]بودا مدعی شد که راهبان و راهبه ها هنگام ورود به مذهب از خانواده هایشان جدا شدند این معیار، معیار اساسی و تقاضا برای راهب ها و راهبه ها در روابط اجتماعی و قانون در طول سلسله تانگ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If one country respects other countries' state sovereignty and international taxation consuetude, it can perform right of taxation independently.
[ترجمه گوگل]اگر یک کشور به حاکمیت دولتی سایر کشورها و مصرف مالیات بین المللی احترام بگذارد، می تواند به طور مستقل حق مالیات را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]اگر یک کشور به حاکمیت دولت کشورها و قوانین مالیاتی بین المللی احترام بگذارد، می تواند به طور مستقل مالیات را اجرا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

عادت (اسم)
attainment, addiction, wont, acquirement, habit, practice, custom, tradition, use, consuetude, rule, rut, habitude, praxis, folkways

اعتیاد (اسم)
addict, addiction, consuetude

عرف (اسم)
habit, practice, custom, tradition, consuetude, civil law, common law, praxis, secular law, temporal law

رسم و روش (اسم)
consuetude

انگلیسی به انگلیسی

• custom having legal authority

پیشنهاد کاربران

بپرس