معنی: تعبیر کردن، تفسیر کردن، استنباط کردنمعانی دیگر: تلقی کردن، تاویل کردن، (جمله یا عبارت یا متن را) تجزیه و ترکیب کردن (به منظور نشان دادن ساختار و معنی)، (متن) فروکافت کردن، (دستور زبان) تجزیه کردن، (قدیمی) ترجمه ی شفاهی کردن، ترجمه کردن (به ویژه از یونانی یا لاتین)
فعل گذرا ( transitive verb )حالات: construes, construing, construed
• (1)تعریف: to comprehend or explain the meaning or intention of; assign a meaning to; interpret. • مترادف: interpret, understand • مشابه: decipher, explain, explicate, expound, spell out, translate
- Some people construe silence as agreement.
[ترجمه هانی] برخی از مردم سکوت رو بعنوان توافق تعبیر میکنند ( سکوت علامت رضایت! )
|
[ترجمه بهنام] برخی سکوت را علامت موافقت تعبیر می کنند.
|
[ترجمه گوگل] برخی از مردم سکوت را به توافق تعبیر می کنند [ترجمه ترگمان] برخی از مردم سکوت را به عنوان یک توافقنامه توصیف می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2)تعریف: to explain the grammatical uses of words in a clause or sentence. • مشابه: analyze, explain, interpret, parse
• : تعریف: to analyze a sentence or part of a sentence grammatically.
اسم ( noun )مشتقات: construable (adj.), construer (n.)
• (1)تعریف: an interpretation or translation. • مترادف: explanation, interpretation, translation
• (2)تعریف: the act of construing, esp. by translating. • مترادف: translation • مشابه: explanation, interpretation
جمله های نمونه
1. Different lawyers may construe the same law differently.
[ترجمه گوگل]وکلای مختلف ممکن است یک قانون را متفاوت تفسیر کنند [ترجمه ترگمان]وکلای مختلف ممکن است همان قانون را به طور متفاوت تفسیر کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. How do you construe what he did?
[ترجمه امیر] چطور فهمیدی اون چیکار کرد؟
|
[ترجمه بهنام] کاری که او کرد را چگونه تعبیر می کنی؟
|
[ترجمه بهناه] استنباط تو از کاری که او کرد چیست؟
|
[ترجمه گوگل]کار او را چگونه تفسیر می کنید؟ [ترجمه ترگمان]از کجا استنباط می کنی که اون چی کار کرده؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. We are taught to construe these terms in a particular way.
[ترجمه گوگل]به ما آموزش داده شده است که این اصطلاحات را به روشی خاص تفسیر کنیم [ترجمه ترگمان]به ما آموزش داده می شود که این واژه ها را به طور خاص تفسیر کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. He may construe the approach as a hostile act.
[ترجمه گوگل]او ممکن است این رویکرد را یک اقدام خصمانه تعبیر کند [ترجمه ترگمان]او ممکن است رویکرد را به عنوان یک عمل خصمانه تفسیر کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He knows his Latin grammar indifferently, and cannot construe easily.
[ترجمه گوگل]او دستور زبان لاتین خود را بی تفاوت می داند و نمی تواند به راحتی تفسیر کند [ترجمه ترگمان]او زبان لاتین خود را با بی قیدی می داند و نمی تواند به آسانی این طور استنباط کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. You may construe the statement of the government spokesman in a number of different ways.
[ترجمه گوگل]شما می توانید اظهارات سخنگوی دولت را به چند شکل تفسیر کنید [ترجمه ترگمان]شما می توانید بیانیه سخنگوی دولت را به روش های مختلف تفسیر کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. It is for the courts alone to construe such legislation.
[ترجمه گوگل]این تنها بر عهده دادگاه است که چنین قوانینی را تفسیر کند [ترجمه ترگمان]تنها برای این دادگاه ها است که چنین قوانینی را تفسیر کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Poets might construe that as a call to arms against a culture of minute-to-minute rush and bottom lines.
[ترجمه گوگل]شاعران ممکن است آن را به عنوان فراخوانی به سلاح در برابر فرهنگ عجله دقیقه به دقیقه و نکات نهایی تعبیر کنند [ترجمه ترگمان]ممکن است شاعران تصور کنند که به عنوان فراخوانی برای سلاح در برابر فرهنگ حمله به دقیقه و خطوط پایین [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Accordingly, we would construe the guarantee and debenture in the same way that we have construed the mortgage deeds.
[ترجمه گوگل]بر این اساس، ضمانتنامه و ضمانتنامه را به همان صورت تفسیر میکنیم که از اسناد رهنی تعبیر کردهایم [ترجمه ترگمان]بر این اساس، ما تضمین و debenture را به همان روشی که عمل رهن را تعبیر کرده ایم، تفسیر می کنیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Instances occur where the courts feel obliged to construe a statute in a way that they themselves acknowledge creates outrageous injustice.
[ترجمه گوگل]مواردی اتفاق میافتد که دادگاهها احساس میکنند که موظف هستند یک قانون را به گونهای تفسیر کنند که خودشان اذعان دارند بیعدالتی ظالمانه ایجاد میکند [ترجمه ترگمان]در مواردی اتفاق می افتد که دادگاه ملزم به تفسیر یک اساسنامه به شیوه ای است که خود آن ها اقرار می کند که یک بی عدالتی ظالمانه را ایجاد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. A court will construe the parties' contractual relationship against its factual background.
[ترجمه گوگل]دادگاه رابطه قراردادی طرفین را با پیشینه واقعی آن تفسیر می کند [ترجمه ترگمان]یک دادگاه روابط قراردادی طرفین را در برابر پیشینه واقعی اش تفسیر می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Lord Morton went on to construe the statutory terms extremely narrowly as permitting challenge only if express statutory requirements were violated.
[ترجمه گوگل]لرد مورتون ادامه داد تا شرایط قانونی را به شدت محدود به عنوان اجازه چالش تنها در صورت نقض الزامات قانونی صریح تفسیر کند [ترجمه ترگمان]لرد مور تن ادامه داد تا شرایط قانونی را به شدت محدود کند، چرا که اجازه دادن به چالش فقط در صورتی که الزامات قانونی مورد تخطی قرار گیرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The courts were generally reluctant to construe an exclusion clause as covering cases of breach of fundamental term or fundamental breach.
[ترجمه گوگل]دادگاه ها عموماً تمایلی به تفسیر یک بند محرومیت به عنوان پوشش پرونده های نقض اصطلاح اساسی یا نقض اساسی نداشتند [ترجمه ترگمان]دادگاه ها بطور کلی تمایلی به تفسیر یک بند ممنوعه به عنوان پوشش موارد نقض قانون اساسی یا نقض بنیادی نداشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The function of the court is to construe and apply the enactments of Parliament.
[ترجمه گوگل]وظیفه دادگاه تفسیر و اجرای مصوبات مجلس است [ترجمه ترگمان]وظیفه دادگاه تفسیر و اعمال enactments پارلمان است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
• interpret in a particular way, explain, analyze, understand if a situation, event, or statement is construed as a particular thing, it is interpreted as being that thing; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: To interpret or explain 🧐 🔍 مترادف: Interpret, analyze ✅ مثال: She tried to construe the meaning of the ancient text
** To interpret or understand the meaning of something in a particular way. ** تفسیر یا درک کردن معنای چیزی به یک روش خاص. **مترادف:** - Interpret - Understand - Explain **Opposite:** ... [مشاهده متن کامل]
- Misinterpret - Misunderstand - Confuse **مثال:** 1. His silence was construed as agreement by the committee. - سکوت او توسط کمیته به عنوان موافقت تفسیر شد. 2. The lawyer construed the contract terms in favor of his client. - وکیل شرایط قرارداد را به نفع موکلش تفسیر کرد. 3. She construed his smile as a sign of approval. - او لبخندش را به عنوان نشانه ای از تأیید تفسیر کرد.
۱. تعبیر کردن. تفسیر کردن ۲. {دستور زبان} تجزیه کردن. ترکیب کردن مثال: It’s meant to be a mechanism for construing the universe. آن به معنی سازه کاری برای تفسیر کردن جهان بود.
construe برابر فارسی آن "ساز گسترد "می باشد ، و به معنی و مفهوم تجزیه و تحلیل و آنالیز دستوری است. بیشتر برای تفسیر و تجزیه و تحلیل ساختار ِ جمله ، بند؛ واژ گان، فراز ها در زبانشناسی به کار برده می شود.