constructor

/kənˈstrəktər//kənˈstrʌktə/

معنی: سازنده
معانی دیگر: سازنده

جمله های نمونه

1. The firm produces kits for amateur car constructors.
[ترجمه گوگل]این شرکت کیت هایی را برای خودروسازان آماتور تولید می کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت بسته ها را برای سازندگان خودرو آماتور تولید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the more traditional agrarian societies these mobile constructors formed an important bridge between rural and industrial life.
[ترجمه رضا] محسن علی مخاطب
|
[ترجمه گوگل]در جوامع سنتی‌تر کشاورزی، این سازندگان متحرک پل مهمی را بین زندگی روستایی و صنعتی تشکیل دادند
[ترجمه ترگمان]در جوامع کشاورزی سنتی، این سازندگان متحرک پلی مهم بین زندگی روستایی و صنعتی تشکیل دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We need to write a custom constructor which takes the data needed to set up the values of its fields.
[ترجمه گوگل]ما باید یک سازنده سفارشی بنویسیم که داده های مورد نیاز برای تنظیم مقادیر فیلدهای خود را بگیرد
[ترجمه ترگمان]ما نیاز به نوشتن یک constructor سفارشی داریم که داده های مورد نیاز برای تنظیم مقادیر حوزه های خود را می طلبد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Constructors with shaky hands are advised to place thin card between each pair of leads being soldered and the fabric.
[ترجمه گوگل]به سازندگان با دست های لرزان توصیه می شود که کارت نازکی را بین هر جفت سرب در حال لحیم کاری و پارچه قرار دهند
[ترجمه ترگمان]به افراد لرزان توصیه می شود که کارت نازک بین هر یک از این دو را به صورت soldered و پارچه قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Aerospace manufacturers and racing car constructors can afford the necessary time and trouble; the car majors can not.
[ترجمه گوگل]سازندگان هوافضا و سازندگان ماشین های مسابقه ای می توانند زمان و دردسر لازم را از عهده بگیرند رشته های ماشین نمی توانند
[ترجمه ترگمان]تولید کنندگان فضایی و سازندگان خودرو می توانند هزینه و زمان لازم را تقبل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A good analogy for a constructor method is a building contractor, who takes the blueprints for your house and builds it.
[ترجمه گوگل]یک قیاس خوب برای روش سازنده، پیمانکار ساختمانی است که نقشه های خانه شما را می گیرد و آن را می سازد
[ترجمه ترگمان]قیاس خوب برای یک روش سازنده، یک پیمان کار ساخت است که این طرح را برای خانه شما می گیرد و آن را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. List used in a constructor to specify initial values for data members.
[ترجمه گوگل]لیستی که در سازنده برای تعیین مقادیر اولیه اعضای داده استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]فهرست مورد استفاده در سازنده برای مشخص کردن مقادیر اولیه برای اعضای داده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Constructor 's Championship doesn't really mean anything to me.
[ترجمه گوگل]قهرمانی سازندگان واقعاً برای من معنایی ندارد
[ترجمه ترگمان]مسابقات قهرمانی Constructor واقعا هیچ معنایی برای من ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Could not resolve the invocation to the correct constructor.
[ترجمه گوگل]فراخوانی به سازنده صحیح حل نشد
[ترجمه ترگمان]نمی توان فراخوانی سازنده را حل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A UML operation representing a constructor is given the same name as its parent class or structure name.
[ترجمه گوگل]یک عملیات UML که یک سازنده را نشان می دهد، با نام کلاس والد یا ساختار آن نیز نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]عملیات UML به عنوان یک سازنده به نام کلاس والد خود و نام ساختار شناخته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Some class types do not have a default constructor.
[ترجمه گوگل]برخی از انواع کلاس ها سازنده پیش فرض ندارند
[ترجمه ترگمان]برخی از انواع کلاس یک سازنده پیش فرض ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Adding variables that require a constructor at a point before the instruction pointer.
[ترجمه گوگل]اضافه کردن متغیرهایی که نیاز به سازنده در نقطه ای قبل از اشاره گر دستورالعمل دارند
[ترجمه ترگمان]اضافه کردن متغیرهایی که به سازنده در نقطه قبل از اشاره گر دستور نیاز دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All this is wonderful testament to the life's designers and constructors.
[ترجمه گوگل]همه اینها گواهی فوق العاده برای طراحان و سازندگان زندگی است
[ترجمه ترگمان]همه این ها یک عهد عالی برای طراحان و سازندگان زندگی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سازنده (اسم)
performer, author, composer, maker, manufacturer, creator, constructor, builder, producer, engineer, originator, procreator, instrumentalist

انگلیسی به انگلیسی

• builder, someone or something which builds

پیشنهاد کاربران

ساختسازگر
( Sāxtsāzgar )
پیمانکار
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : construct / construe
✅ اسم ( noun ) : construction / construct / constructor
✅ صفت ( adjective ) : constructive / constructional
✅ قید ( adverb ) : constructively
سازنده ، واحد سازنده ، [از مفاهیم شی گرایی]

بپرس