1. The geometric origins of Constructivism can be found in the work of Pythagoras and its philosophy was prepared by Plato.
[ترجمه گوگل]خاستگاه هندسی سازه انگاری را می توان در آثار فیثاغورث یافت و فلسفه آن را افلاطون تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]منشا هندسی constructivism را می توان در کار فیثاغورس و فلسفه آن که توسط افلاطون آماده شده بود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The constructivism thought of Cybernetics could tract back to the early organizer Wiener and Ashby.
[ترجمه گوگل]تفکر سازنده گرایی سایبرنتیک می تواند به سازمان دهنده اولیه وینر و اشبی بازگردد
[ترجمه ترگمان]سازه انگاری از سایبرنتیک، می توانست به سازمان دهنده اولیه Wiener و Ashby برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Constructivism is a new and noticeable theory in the field of mathematics education in recent years.
[ترجمه گوگل]سازه انگاری یک نظریه جدید و قابل توجه در حوزه آموزش ریاضی در سال های اخیر است
[ترجمه ترگمان]constructivism یک تئوری جدید و قابل توجه در زمینه آموزش ریاضی در سال های اخیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Constructivism in the broad sense is a synthetic and systemic methodology that is compatible with methods like intuitionism.
[ترجمه گوگل]سازه گرایی در معنای وسیع، روش شناسی ترکیبی و سیستمی است که با روش هایی مانند شهودگرایی سازگار است
[ترجمه ترگمان]constructivism در مفهوم گسترده یک روش ترکیبی و سیستمی است که با روش هایی مانند intuitionism سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The ups of constructivism has a direct connection with the downs of structuralism.
[ترجمه گوگل]فرازهای سازه انگاری ارتباط مستقیمی با فرازهای ساختارگرایی دارد
[ترجمه ترگمان]The سازه انگاری، ارتباط مستقیمی با the ساختار گرایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Constructivism offers fundamental theory and reference tactics to computer teaching.
[ترجمه گوگل]ساختگرایی نظریههای اساسی و تاکتیکهای مرجع را برای آموزش رایانه ارائه میکند
[ترجمه ترگمان]constructivism یک نظریه بنیادی و تاکتیک های مرجع برای آموزش رایانه ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. And the strictly annalistic and use of constructivism to the geometric structure, especially the crisscross structure fully fascinated the Japanese designing community.
[ترجمه گوگل]و استفاده از ساختار هندسی، به ویژه ساختار متقاطع، کاملاً تحلیل گرانه و استفاده از سازه گرایی، جامعه طراحی ژاپنی را مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]و استفاده از سازه انگاری و استفاده از سازه انگاری به سازه هندسی، به ویژه ساختار crisscross که کاملا مجذوب جامعه طراحی ژاپنی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The theories of behaviourism, cognitivism, and constructivism provide an effect view of learning in many environments.
[ترجمه گوگل]تئوری های رفتارگرایی، شناخت گرایی، و سازه انگاری دیدگاهی اثربخش از یادگیری در بسیاری از محیط ها ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]نظریه های of، cognitivism، و سازه انگاری چشم اندازی از یادگیری در بسیاری از محیط ها را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Second, use the constructivism theory to analyze and abandon the out - dated orthography theory.
[ترجمه گوگل]دوم، از نظریه سازه انگاری برای تحلیل و کنار گذاشتن نظریه املای منسوخ استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]دوم، از نظریه سازه انگاری برای تجزیه و تحلیل و رها کردن نظریه out - استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Social constructivism points out that learning is an active process for learners to construct meaning.
[ترجمه گوگل]ساخت گرایی اجتماعی اشاره می کند که یادگیری فرآیندی فعال برای یادگیرندگان برای ساختن معنا است
[ترجمه ترگمان]constructivism اجتماعی اشاره می کند که یادگیری یک فرآیند فعال برای learners برای ساخت معنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Centered the learners, constructivism theory meets the need of developing modern distance and open education.
[ترجمه گوگل]نظریه سازه انگاری با محوریت فراگیران، نیاز به توسعه آموزش از راه دور و باز مدرن را برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]در مرکز learners، نظریه constructivism نیاز به توسعه فاصله مدرن و آموزش آزاد را برآورده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I contend that even constructivism cannot avoid intuitionism to pave the basic bedrocks for just principles.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که حتی ساختگرایی نمیتواند از شهودگرایی برای هموار کردن بسترهای اساسی برای اصول عادلانه اجتناب کند
[ترجمه ترگمان]من ادعا می کنم که حتی سازه انگاری نیز نمی تواند از intuitionism اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. As a branch of cognitive psychology, Constructivism is based on Piaget's cognitive development theory.
[ترجمه گوگل]سازه انگاری به عنوان شاخه ای از روانشناسی شناختی بر اساس نظریه رشد شناختی پیاژه است
[ترجمه ترگمان]constructivism به عنوان یک شاخه از روان شناسی شناختی، بر پایه تئوری رشد شناختی Piaget استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Constructivism is a revolution of contemporary educational psychology.
[ترجمه گوگل]ساختگرایی انقلابی در روانشناسی تربیتی معاصر است
[ترجمه ترگمان]constructivism انقلابی از روان شناسی تربیتی معاصر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید