constructivism


(جنبش هنری در اوایل قرن بیستم در شوروی سابق - به ویژه در معماری و مجسمه سازی و نقاشی) ساختارگرایی (که ویژگی های آن عبارت بودند از: طرح های هندسی و مواد مختلف صنعتی و ابعاد بزرگ و ستبر)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: an early twentieth-century art movement, originating in the Soviet Union, in which industrial materials were used to create massive nonrepresentational works.

جمله های نمونه

1. The geometric origins of Constructivism can be found in the work of Pythagoras and its philosophy was prepared by Plato.
[ترجمه گوگل]خاستگاه هندسی سازه انگاری را می توان در آثار فیثاغورث یافت و فلسفه آن را افلاطون تهیه کرد
[ترجمه ترگمان]منشا هندسی constructivism را می توان در کار فیثاغورس و فلسفه آن که توسط افلاطون آماده شده بود یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The constructivism thought of Cybernetics could tract back to the early organizer Wiener and Ashby.
[ترجمه گوگل]تفکر سازنده گرایی سایبرنتیک می تواند به سازمان دهنده اولیه وینر و اشبی بازگردد
[ترجمه ترگمان]سازه انگاری از سایبرنتیک، می توانست به سازمان دهنده اولیه Wiener و Ashby برگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Constructivism is a new and noticeable theory in the field of mathematics education in recent years.
[ترجمه گوگل]سازه انگاری یک نظریه جدید و قابل توجه در حوزه آموزش ریاضی در سال های اخیر است
[ترجمه ترگمان]constructivism یک تئوری جدید و قابل توجه در زمینه آموزش ریاضی در سال های اخیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Constructivism in the broad sense is a synthetic and systemic methodology that is compatible with methods like intuitionism.
[ترجمه گوگل]سازه گرایی در معنای وسیع، روش شناسی ترکیبی و سیستمی است که با روش هایی مانند شهودگرایی سازگار است
[ترجمه ترگمان]constructivism در مفهوم گسترده یک روش ترکیبی و سیستمی است که با روش هایی مانند intuitionism سازگار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The ups of constructivism has a direct connection with the downs of structuralism.
[ترجمه گوگل]فرازهای سازه انگاری ارتباط مستقیمی با فرازهای ساختارگرایی دارد
[ترجمه ترگمان]The سازه انگاری، ارتباط مستقیمی با the ساختار گرایی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Constructivism offers fundamental theory and reference tactics to computer teaching.
[ترجمه گوگل]ساخت‌گرایی نظریه‌های اساسی و تاکتیک‌های مرجع را برای آموزش رایانه ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]constructivism یک نظریه بنیادی و تاکتیک های مرجع برای آموزش رایانه ارائه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And the strictly annalistic and use of constructivism to the geometric structure, especially the crisscross structure fully fascinated the Japanese designing community.
[ترجمه گوگل]و استفاده از ساختار هندسی، به ویژه ساختار متقاطع، کاملاً تحلیل گرانه و استفاده از سازه گرایی، جامعه طراحی ژاپنی را مجذوب خود کرد
[ترجمه ترگمان]و استفاده از سازه انگاری و استفاده از سازه انگاری به سازه هندسی، به ویژه ساختار crisscross که کاملا مجذوب جامعه طراحی ژاپنی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The theories of behaviourism, cognitivism, and constructivism provide an effect view of learning in many environments.
[ترجمه گوگل]تئوری های رفتارگرایی، شناخت گرایی، و سازه انگاری دیدگاهی اثربخش از یادگیری در بسیاری از محیط ها ارائه می دهند
[ترجمه ترگمان]نظریه های of، cognitivism، و سازه انگاری چشم اندازی از یادگیری در بسیاری از محیط ها را فراهم می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Second, use the constructivism theory to analyze and abandon the out - dated orthography theory.
[ترجمه گوگل]دوم، از نظریه سازه انگاری برای تحلیل و کنار گذاشتن نظریه املای منسوخ استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]دوم، از نظریه سازه انگاری برای تجزیه و تحلیل و رها کردن نظریه out - استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Social constructivism points out that learning is an active process for learners to construct meaning.
[ترجمه گوگل]ساخت گرایی اجتماعی اشاره می کند که یادگیری فرآیندی فعال برای یادگیرندگان برای ساختن معنا است
[ترجمه ترگمان]constructivism اجتماعی اشاره می کند که یادگیری یک فرآیند فعال برای learners برای ساخت معنا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Centered the learners, constructivism theory meets the need of developing modern distance and open education.
[ترجمه گوگل]نظریه سازه انگاری با محوریت فراگیران، نیاز به توسعه آموزش از راه دور و باز مدرن را برآورده می کند
[ترجمه ترگمان]در مرکز learners، نظریه constructivism نیاز به توسعه فاصله مدرن و آموزش آزاد را برآورده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I contend that even constructivism cannot avoid intuitionism to pave the basic bedrocks for just principles.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که حتی ساخت‌گرایی نمی‌تواند از شهودگرایی برای هموار کردن بسترهای اساسی برای اصول عادلانه اجتناب کند
[ترجمه ترگمان]من ادعا می کنم که حتی سازه انگاری نیز نمی تواند از intuitionism اجتناب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. As a branch of cognitive psychology, Constructivism is based on Piaget's cognitive development theory.
[ترجمه گوگل]سازه انگاری به عنوان شاخه ای از روانشناسی شناختی بر اساس نظریه رشد شناختی پیاژه است
[ترجمه ترگمان]constructivism به عنوان یک شاخه از روان شناسی شناختی، بر پایه تئوری رشد شناختی Piaget استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Constructivism is a revolution of contemporary educational psychology.
[ترجمه گوگل]ساخت‌گرایی انقلابی در روان‌شناسی تربیتی معاصر است
[ترجمه ترگمان]constructivism انقلابی از روان شناسی تربیتی معاصر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] سازندگی گرایی

انگلیسی به انگلیسی

• artistic movement in russia in the early 1900s that supported very formal organization of materials and use of modern industrial materials; theatrical movement that excelled in the abstract style

پیشنهاد کاربران

برساختگرایی
سازه گرایی
جنبش هنری
constructivism ( آینده پژوهی )
واژه مصوب: برساخت گرایی
تعریف: [آینده پژوهی] نظریه ای که براساس آن انسان واقعیت را در ذهن خود می سازد نه با مشاهدۀ مستقیم جهان بیرون|||[ریاضی] مکتبی در فلسفۀ ریاضی که براساس آن اشیای ریاضی در صورتی وجود دارند که روش یافتن یا ساختن آنها شناخته شده باشد
سبکی در تئاتر روسیه در اوایل قرن بیستم توسط وسوالد میرهولد.
نظریه ساخت گرایی
سازه گرایی
ساخت گرایی

بپرس