1. a constellation of great scientists
محفلی از بزرگان علم
2. The Little Bear constellation is still used by navigators at sea.
[ترجمه گوگل]صورت فلکی خرس کوچک هنوز هم توسط دریانوردان در دریا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]صورت فلکی دب اصغر هنوز توسط دریانوردان در دریا به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. An unwary observer could easily mistake this constellation for a comet.
[ترجمه گوگل]یک ناظر بی احتیاط به راحتی می تواند این صورت فلکی را با یک دنباله دار اشتباه بگیرد
[ترجمه ترگمان]یک ناظر بی احتیاط می تواند به راحتی این صورت فلکی را به خاطر یک ستاره دنباله دار اشتباه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. At our annual ceremony we had a whole constellation of film stars/directors.
[ترجمه گوگل]در مراسم سالانهمان، مجموعهای از ستارگان/کارگردانان سینما داشتیم
[ترجمه ترگمان]ما در مراسم سالیانه خود یک صورت فلکی از ستاره ها \/ directors داشتیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The constellation of values that these stories promulgate has guided the family for several generations now.
[ترجمه گوگل]مجموعه ارزشهایی که این داستانها منتشر میکنند، اکنون چندین نسل است که خانواده را هدایت کرده است
[ترجمه ترگمان]این صورت فلکی که این داستان ها را منتشر می کنند، اکنون خانواده را برای چندین نسل هدایت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The term "sibling rivalry" refers to a constellation of feelings.
[ترجمه گوگل]اصطلاح "رقابت خواهر و برادر" به مجموعه ای از احساسات اشاره دارد
[ترجمه ترگمان]عبارت \"رقابت خواهر و برادر\" به صورت فلکی احساسات اشاره دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The dark galaxy spiralled around her, each constellation pricked out in delicate shades of fragrance.
[ترجمه گوگل]کهکشان تاریک به دور او مارپیچی میچرخید، هر صورت فلکی در سایههای لطیفی از عطر بیرون میآمد
[ترجمه ترگمان]کهکشان تاریک در اطراف او قرار گرفت و هر صورت فلکی به رنگ های ظریف و لطیف فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The constellation appears as a cone-shaped configuration of bright stars.
[ترجمه گوگل]این صورت فلکی به صورت پیکربندی مخروطی شکل از ستارگان درخشان ظاهر می شود
[ترجمه ترگمان]این صورت فلکی به شکل یک پیکربندی مخروط شکل از ستارگان روشن ظاهر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. His Goatibex Constellation won him wide acclaim, when it appeared in 1966 in Novy mir.
[ترجمه گوگل]صورت فلکی Goatibex او زمانی که در سال 1966 در Novy mir ظاهر شد، تحسین گسترده ای را برای او به ارمغان آورد
[ترجمه ترگمان]صورت فلکی او هنگامی که در سال ۱۹۶۶ در Novy میر به چاپ رسید، او را تحسین کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. And that very night a new constellation appeared in the northernmost quarter of heaven.
[ترجمه گوگل]و در همان شب یک صورت فلکی جدید در شمالی ترین ربع بهشت ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]و همان شب صورت فلکی جدید در شمالی ترین نقطه آسمان ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Much the most celebrated object in the constellation is Omicron Ceti or Mira, the prototype long-period variable.
[ترجمه گوگل]مشهورترین جرم در صورت فلکی Omicron Ceti یا Mira است که نمونه اولیه متغیر دوره طولانی است
[ترجمه ترگمان]بیشتر شی شناخته شده در صورت فلکی Omicron Ceti یا میرا، متغیر دوره نمونه اولیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. It appears in the constellation Pisces, which has no bright stars.
[ترجمه گوگل]در صورت فلکی حوت ظاهر می شود که هیچ ستاره درخشانی ندارد
[ترجمه ترگمان]این برج در صورت فلکی ماهی قرار دارد که هیچ ستاره درخشانی ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Constellation Real Estate received conditional sketch phase approval to build 44 town houses on 39 acres.
[ترجمه گوگل]شرکت Constellation Real Estate برای ساخت 44 خانه شهری در 39 هکتار موافقت فاز طرح مشروط را دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]به منظور ساخت ۴۴ خانه شهری در ۳۹ هکتار زمین، املاک و صورت فلکی Real موافقت فاز طرح مشروط را دریافت کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Then, bit by bit, the shining, scented constellation sailed closer, promising - Chesarynth didn't know what.
[ترجمه گوگل]سپس، ذره ذره، صورت فلکی درخشان و معطر به نزدیکتر رفت و امیدوار بود - شزارنت نمیدانست چیست
[ترجمه ترگمان]سپس، کمی به بیت، صورت فلکی درخشان و خوشبو به سرعت حرکت کرد و قول داد که نمی داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. A shifting constellation of part-time jobs is becoming the middle-class norm.
[ترجمه گوگل]یک مجموعه در حال تغییر از مشاغل پاره وقت در حال تبدیل شدن به هنجار طبقه متوسط است
[ترجمه ترگمان]یک صورت فلکی تغییر یافته از مشاغل نیمه وقت، تبدیل به نرم طبقه متوسط می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید