conspiratorial

/kənˌspɪrəˈtɔːriəl//kənˌspɪrəˈtɔːrɪəl/

معنی: توطئه امیز، حاکی از توطئه و توطئه سازی
معانی دیگر: توطئه آمیز، تبانی گرانه، توطئه گرای، مرموز، اهل تبانی و زد و بند

جمله های نمونه

1. a conspiratorial plan
نقشه ی زیر جلی

2. they whispered in a conspiratorial tone
با لحنی توطئه آمیز نجوا می کردند.

3. His voice became low and conspiratorial.
[ترجمه گوگل]صدایش آهسته و توطئه آمیز شد
[ترجمه ترگمان]صدایش کوتاه و conspiratorial بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He gave me a conspiratorial wink as they left the room.
[ترجمه گوگل]وقتی از اتاق بیرون می رفتند چشمکی توطئه آمیز به من زد
[ترجمه ترگمان]وقتی از اتاق خارج شدند چشمکی زد و چشمکی زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They exchanged conspiratorial glances.
[ترجمه گوگل]نگاه های توطئه آمیز رد و بدل کردند
[ترجمه ترگمان]نگاه های مشکوکی رد و بدل کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. His voice had sunk to a conspiratorial whisper.
[ترجمه گوگل]صدایش در زمزمه ای توطئه آمیز فرو رفته بود
[ترجمه ترگمان]صدایش به نجوایی conspiratorial فرورفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She handed the note to me with a conspiratorial air.
[ترجمه گوگل]او یادداشت را با هوای توطئه آمیز به من داد
[ترجمه ترگمان]او یادداشت را با حالتی conspiratorial به من داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He directed a conspiratorial wink at his son.
[ترجمه گوگل]او یک چشمک توطئه آمیز به پسرش زد
[ترجمه ترگمان]او چشمکی زد و به پسرش چشمک زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A friendly, conspiratorial smile for Bernice, a sympathetic glance for Defries, a half-angry, half-amused growl for Daak.
[ترجمه گوگل]یک لبخند دوستانه و توطئه‌آمیز برای برنیس، یک نگاه دلسوزانه برای دفری، یک غرغر نیمه عصبانی و نیمه سرگرم‌کننده برای داک
[ترجمه ترگمان]یک لبخند دوستانه، به او خوش آمد گفت، یک نگاه سرشار از همدردی، یک نگاه سرشار از نیمه خشمگین و نیمه خندان برای Daak
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Britta gave him a curiously conspiratorial smile.
[ترجمه گوگل]بریتا لبخندی کنجکاوانه توطئه آمیز به او زد
[ترجمه ترگمان]Britta لبخند عجیبی به او زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A long conspiratorial conversation ensues, punctuated by jokes and laughter.
[ترجمه گوگل]یک گفتگوی توطئه آمیز طولانی آغاز می شود که با شوخی و خنده نقطه گذاری می شود
[ترجمه ترگمان]مکالمه توطئه ای طولانی پیش می آید و با شوخی و خنده قطع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The waiter gives us a conspiratorial wink.
[ترجمه گوگل]گارسون چشمکی توطئه آمیز به ما می زند
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت چشمکی زد و گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The behaviour of firms need not be conspiratorial in the legal sense.
[ترجمه گوگل]رفتار شرکت ها نیازی به توطئه در مفهوم حقوقی ندارد
[ترجمه ترگمان]رفتار شرکت ها نباید به معنای قانونی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Only at this point is a conspiratorial interpretation of the role of the media justified.
[ترجمه گوگل]تنها در این مرحله یک تفسیر توطئه آمیز از نقش رسانه توجیه می شود
[ترجمه ترگمان]تنها در این نقطه تفسیر توطیه گرانه ای از نقش رسانه توجیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He dropped to a conspiratorial stage whisper with Margaret: Where is she anyway?
[ترجمه گوگل]او به سمت مرحله توطئه‌آمیز با مارگارت زمزمه کرد: به هر حال او کجاست؟
[ترجمه ترگمان]او در حالی که با مارگارت پچ پچ می کرد گفت: به هر حال او کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

توطئه امیز (صفت)
conspiratorial

حاکی از توطئه و توطئه سازی (صفت)
conspiratorial

انگلیسی به انگلیسی

• of or pertaining to conspiracy; of or pertaining to conspirators, of plotters
something that is conspiratorial is secret and illegal, often with a political purpose.
if you are conspiratorial, you behave as if you are sharing a secret with someone.

پیشنهاد کاربران

مرموز
He flashed a conspiratorial
grin at the other two
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : conspire
اسم ( noun ) : conspiracy
صفت ( adjective ) : conspiratorial
قید ( adverb ) : conspiratorially
شیطنت آمیز ،
His friend all respond with a conspiratorial nod
دوستاش همگی با سر تکان دادن شیطنت آمیز واکنش نشان دادن
توطئه گرانه
همه باهم

بپرس