conspirator

/kənˈspɪrətər//kənˈspɪrətə/

معنی: خیانتکار، توطئه چی، دسیسه کار، شریک فتنه
معانی دیگر: تبانی گر، توطئه گر، همدست

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who is involved in a conspiracy.
مشابه: confederate

- The conspirators planned to assassinate the leader, but their plan failed.
[ترجمه گوگل] توطئه گران قصد داشتند رهبر را ترور کنند، اما نقشه آنها شکست خورد
[ترجمه ترگمان] توطئه کنندگان قصد ترور رهبر را داشتند، اما برنامه آن ها شکست خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. She was not cut out to be a conspirator.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک توطئه گر بریده نشده بود
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست یک مبارز باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Dorothy Newman nudged her fellow conspirator back to reality, then they ran at breakneck speed to their respective homes.
[ترجمه گوگل]دوروتی نیومن هم توطئه گر خود را به واقعیت سوق داد، سپس آنها با سرعتی سرسام آور به سمت خانه های خود دویدند
[ترجمه ترگمان]در وتی آن conspirator را به واقعیت باز کرد و با سرعتی سرسام آور به خانه های خود رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Why would you want to become a conspirator when you are so young?
[ترجمه گوگل]چرا وقتی اینقدر جوان هستید می خواهید یک توطئه گر شوید؟
[ترجمه ترگمان]چرا وقتی این قدر جوان هستید می خواهید یک مبارز بشوید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A conspirator is not of the stuff to bear surprises.
[ترجمه گوگل]توطئه گر از آن چیزهایی نیست که بخواهد غافلگیر شود
[ترجمه ترگمان]یک مبارز از این stuff نیست که surprises را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He became in some curious way a conspirator.
[ترجمه گوگل]او به نوعی کنجکاو تبدیل به یک توطئه گر شد
[ترجمه ترگمان]او با یک مبارز بسیار کنجکاو شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In 197 convicted conspirator G. Gordon Liddy was released from prison after more than four years.
[ترجمه گوگل]در سال 197، جی گوردون لیدی، مجرم توطئه گر پس از بیش از چهار سال از زندان آزاد شد
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۷ conspirator جرم جردن لیدی پس از گذشت بیش از چهار سال از زندان آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Mother spoke like a happy conspirator as she jiggled riches above their heads.
[ترجمه گوگل]مادر مثل یک توطئه‌گر خوشحال صحبت می‌کرد در حالی که ثروت را بالای سرشان می‌چرخاند
[ترجمه ترگمان]مادر مثل یک مبارز شاد حرف می زد و ثروت را بالای سرشان تکان می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That conspirator was accused of conspiracy to murder.
[ترجمه گوگل]آن توطئه گر متهم به توطئه برای قتل بود
[ترجمه ترگمان]اون conspirator متهم به توطئه برای قتل بوده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They represented him as the chief conspirator.
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان توطئه‌گر اصلی معرفی کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها او را به عنوان یک مبارز عمده نمایندگی می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Fawkes:English conspirator executed for his role in the Gunpowder Plot, an attempt to kill James I and blow up Parliament on November 160 to avenge the persecution of Roman Catholics in England.
[ترجمه گوگل]فاکس: توطئه‌گر انگلیسی به خاطر نقشش در توطئه باروت اعدام شد، تلاشی برای کشتن جیمز اول و منفجر کردن پارلمان در نوامبر 160 برای انتقام از آزار و شکنجه کاتولیک‌های رومی در انگلستان
[ترجمه ترگمان]فوکس: یک مبارز انگلیسی که به خاطر نقش خود در توطئه باروت اعدام شد، تلاش برای کشتن جیمز اول و منفجر کردن پارلمان در ۱۶۰ نوامبر برای انتقام گرفتن از آزار و اذیت کاتولیک های رومی در انگلستان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is the face of a conspirator.
[ترجمه گوگل]این چهره یک توطئه گر است
[ترجمه ترگمان]این چهره یک مبارز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Kim tells Nina that Rick wasn't really conspirator in the kidnapping.
[ترجمه گوگل]کیم به نینا می گوید که ریک واقعاً توطئه گر این آدم ربایی نبوده است
[ترجمه ترگمان]کیم به نینا می گوید که ریک واقعا در این آدم ربایی صادق نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We started abusing him, one conspirator after another adding his bitter words.
[ترجمه گوگل]شروع کردیم به بدرفتاری با او، توطئه گران یکی پس از دیگری سخنان تلخ او را اضافه می کردند
[ترجمه ترگمان]ما شروع به سو استفاده از او کردیم، یکی از conspirator بعد از اضافه کردن کلمات تلخ به او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As befit a professional conspirator, he employed a baffling assortment of aliases.
[ترجمه گوگل]همانطور که شایسته یک توطئه گر حرفه ای است، او مجموعه گیج کننده ای از نام های مستعار را به کار برد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک مبارز حرفه ای، یک مجموعه اسم مستعار را استخدام کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خیانتکار (اسم)
betrayer, traitor, conspirator

توطئه چی (اسم)
conspirator

دسیسه کار (اسم)
conspirator, termer

شریک فتنه (اسم)
conspirator

انگلیسی به انگلیسی

• person who plots to do evil, person involved in a conspiracy
a conspirator is a person who joins a conspiracy.

پیشنهاد کاربران

🔴 a person who takes part in a conspiracy
🔴 someone who conspires with other people to do something
◀️ conspirators had planned to seize the state
توطئه چی
توطئه گر

بپرس