conspicuously

/kənˈspɪkjuəsli//kənˈspɪkjuəsli/

بطورشکاریامعلوم

جمله های نمونه

1. Local women were conspicuously absent from the meeting.
[ترجمه گوگل]زنان محلی به طور آشکار در جلسه غایب بودند
[ترجمه ترگمان]زنان محلی آشکارا از جلسه غایب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Local people were conspicuously absent from the meeting.
[ترجمه گوگل]مردم محلی به طور آشکار در این جلسه غایب بودند
[ترجمه ترگمان]مردم محلی آشکارا از جلسه غایب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Women were conspicuously absent from the planning committee.
[ترجمه گوگل]زنان به طور آشکار در کمیته برنامه ریزی غایب بودند
[ترجمه ترگمان]زنان از کمیته برنامه ریزی آشکارا غایب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Johnston's name was conspicuously absent from the list.
[ترجمه گوگل]نام جانستون به وضوح در لیست غایب بود
[ترجمه ترگمان]نام جانستون به طور آشکار از لیست خارج شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She figured conspicuously in the public debate on the issue.
[ترجمه گوگل]او به وضوح در بحث عمومی در مورد این موضوع ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]او به طور واضح در بحث های عمومی در مورد این مساله به طور واضح فکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The temple's grand white arches rose conspicuously over the dirty decaying city.
[ترجمه گوگل]طاق‌های سفید و بزرگ معبد به‌طور آشکاری بر فراز شهر کثیف در حال پوسیدگی بالا می‌رفتند
[ترجمه ترگمان]تاق عظیم سفید معبد به طور آشکار روی شهر پوسیده و پوسیده ظاهر می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Tom was conspicuously lacking in enthusiasm for the idea.
[ترجمه گوگل]تام به وضوح برای این ایده اشتیاق نداشت
[ترجمه ترگمان]تام از این فکر به وجد آمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The Treasury, however, conspicuously failed to bring a bottle to this party.
[ترجمه گوگل]با این حال، خزانه داری آشکارا نتوانست یک بطری برای این مهمانی بیاورد
[ترجمه ترگمان]با این حال، خزانه آشکارا نتوانست یک بطری به این حزب بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Members of the Catholic church were conspicuously absent.
[ترجمه گوگل]اعضای کلیسای کاتولیک به طور آشکار غایب بودند
[ترجمه ترگمان]اعضای کلیسای کاتولیک آشکارا غایب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The process of reproduction is still conspicuously missing from most discussions of economic affairs, as the following passage typifies.
[ترجمه گوگل]فرآیند بازتولید هنوز به طور آشکار در اکثر بحث‌های مربوط به امور اقتصادی غایب است، همانطور که قسمت زیر نشان می‌دهد
[ترجمه ترگمان]فرآیند تولید مثل هنوز به طور واضح از بحث های مربوط به امور اقتصادی، همانگونه که مراحل زیر نمونه است، از دست رفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is dangerous to be too conspicuously successful, or to step out of line.
[ترجمه گوگل]بسیار خطرناک است که به طور آشکار موفق باشید یا از خط خارج شوید
[ترجمه ترگمان]این خطرناک است که به طور واضح موفق باشید، یا از خط خارج شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But past controversies were conspicuously absent this weekend.
[ترجمه گوگل]اما جنجال‌های گذشته این آخر هفته به‌طور آشکاری غایب بودند
[ترجمه ترگمان]اما مباحثات مربوط به گذشته در آخر این هفته به طور واضح غایب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dave Libbey, another top-flight ref, has been conspicuously absent since his return from an early season injury.
[ترجمه گوگل]دیو لیبی، یکی دیگر از داوران درجه یک، از زمان بازگشتش از مصدومیت اولیه فصل، به طور آشکاری غایب بوده است
[ترجمه ترگمان]دیو libbey، یکی دیگر از پروازه ای \"flight\"، پس از بازگشت از یک فصل اولیه، به طور واضح غیبت شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Until now the international community has been conspicuously silent.
[ترجمه گوگل]تاکنون جامعه بین المللی به وضوح سکوت کرده است
[ترجمه ترگمان]تاکنون جامعه بین الملل آشکارا سکوت کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Red-heads dive constantly like grebes, but have conspicuously whiter cheeks, and are also much whiter than other small diving ducks.
[ترجمه گوگل]سر قرمزها دائماً مانند حشرات غواصی می کنند، اما گونه های سفیدتری دارند و همچنین بسیار سفیدتر از سایر اردک های غواص کوچک هستند
[ترجمه ترگمان]سره ای قرمز به طور مداوم مثل grebes شیرجه می زنند، اما گونه های نسبتا whiter دارند و نسبت به دیگر اردک ها هم سفیدتر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• noticeably, in an obvious manner

پیشنهاد کاربران

به طور خیلی تابلویی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : conspicuousness / conspicuity
✅️ صفت ( adjective ) : conspicuous
✅️ قید ( adverb ) : conspicuously
همون Noticably ولی باکلاس تر و ادبیاتی تر
Conspicuous ( تلفظ : کِنسپیک یواِس لی ) یعنی بسیار زیاد توچشم و جلب کننده ی توجه ( طوریکه امکان نداره نبینیش ) - بسیار چشمگیر - آشکار - انگشت نما - توی چشم خور - پدیدار - توجه گیر - مشهود - برجسته - قابل توجه
...
[مشاهده متن کامل]

این یک صفت هست که با more و most تفضیلی و عالی میشه
. متضادش میشه Inconspicuous و قیدش میشه Conspicuously. و اما صفتمون دو معنی داره
1. very easy to see or notice : چیزی که به آسانی دیده میشود و متوجه اش میشویم
◀️ There were a number of conspicuous changes to the building : تعدادی تغییرات آشکار و چشمگیر در ساختمان وجود داشتند/یافت میشد
◀️ The sign was placed in a very conspicuous spot/position : علامت در نقطه/موقعیت بسیار قابل توجهی و توچشمی قرار گرفت.
◀️ The bird has a conspicuous red head : این پرنده سر قرمز مشهود و برجسته ای دارد.
◀️ She felt very conspicuous in her pink coat : او در کت صورتی خود احساس بسیار برجسته ای می کرد ( احساس توچشم بودن کرد )
◀️ He was uncomfortable about his conspicuous weight gain : او از افزایش وزن آشکار خود ناراحت بود.
◀️ The President was conspicuous by his absence at the peace talks. [=his absence was very noticeable; people had expected him to be there and noticed that he wasn't] : رئیس جمهور با عدم حضورش در مذاکرات صلح زیر ذربین بود. [=غیبت او بسیار قابل توجه بود. مردم انتظار داشتند که او آنجا باشد و متوجه شدند که او نیست]
2. attracting attention by being great or impressive : چشم گیر - جذب کننده ی توجه ی بسیار بخاطر عظمت، بزرگی، خفن بودن و تاثیرگذار بودن
◀️The business was a conspicuous success : کسب و کار یک موفقیت قابل توجه بود.
◀️ conspicuous bravery : شجاعت خیره کننده و چشمگیر
◀️ a conspicuous billboard : تابلو آگهی نمایان ( واضح و آشکار )
◀️ conspicuous bravery : شجاعت چشمگیر
◀️ conspicuous folly : حماقت فاحش
◀️ Every time he gives money to a begger he tries to be conspicuous : هر وقت پول به گدا می دهد سعی می کند دیگران بفهمند.
◀️ Women are conspicuous by their absence in politics : حضور نداشتن زن ها در سیاست چشمگیر است.
CONSPICUOUSLY :
🔴 in a clearly visible way : به طور آشکار
◀️ "the signs were conspicuously displayed inside the restaurant" : علائم به وضوح در داخل رستوران نمایش داده شده بودند
🔴 in a way that attracts notice or attention : به نحوی که توجه یا توجه را به خود جلب کند.
◀️ "his arguments conspicuously lack rigour" : استدلال های او آشکارا فاقد دقت است
🚨 نکته 🚨 چرا یک چیز Conspicuous هست؟
یا خیلی متفاوت از بقیه است از نظر ظاهر که الزاماً مثبت یا منفی نیست ( مثل پوشیدن کاپشن نارنجی در زمستان و محیط برفی )
یا بسیار خفن و پشم ریزونه که بخاطر عظمتش میره تو چشم که مثبته ( مثل یک لامبورگینی که در خیابان های رونده میسه و مردم شروع میکنن عکس گرفتن )

ملموس
متظاهرانه
Mr. Rosen has kept a conspicuously low profile in the days after the attack, issuing only written statements and the prerecorded video statement, published around midnight
NEW YORK TIMES@
آشکارا
انگشت نما

بپرس