consoler
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
🔸 معادل فارسی:
تسلی دهنده / آرام بخش / دلدار / کسی که دلداری می دهد
در زبان محاوره ای:
اون که همیشه آرومت می کنه، سنگ صبوره، مرهم دل آدمه
🔸 تعریف ها:
1. شخصی که دیگران را در زمان اندوه، ناراحتی یا بحران های احساسی دلداری می دهد:
... [مشاهده متن کامل]
مثال: After the funeral, she became a consoler to everyone around her.
بعد از مراسم خاک سپاری، تبدیل شد به تسلی دهنده ی همه ی اطرافیانش.
2. نقش احساسی در روابط انسانی:
کسی که با همدلی، شنیدن، و حضور آرامش بخش، به دیگران کمک می کند تا دردشان را تحمل کنند
مثال: He’s not just a friend—he’s a true consoler when life gets tough.
اون فقط یه دوست نیست—وقتی زندگی سخت می شه، یه تسلی دهنده ی واقعیه.
3. در معنای معنوی یا فلسفی:
گاهی به موجودی یا نیرویی فراتر از انسان اشاره دارد که آرامش درونی می بخشد ( مثلاً در متون مذهبی یا عرفانی )
🔸 مترادف ها:
comforter – sympathizer – supporter – emotional anchor – listener
تسلی دهنده / آرام بخش / دلدار / کسی که دلداری می دهد
در زبان محاوره ای:
اون که همیشه آرومت می کنه، سنگ صبوره، مرهم دل آدمه
🔸 تعریف ها:
1. شخصی که دیگران را در زمان اندوه، ناراحتی یا بحران های احساسی دلداری می دهد:
... [مشاهده متن کامل]
مثال: After the funeral, she became a consoler to everyone around her.
بعد از مراسم خاک سپاری، تبدیل شد به تسلی دهنده ی همه ی اطرافیانش.
2. نقش احساسی در روابط انسانی:
کسی که با همدلی، شنیدن، و حضور آرامش بخش، به دیگران کمک می کند تا دردشان را تحمل کنند
مثال: He’s not just a friend—he’s a true consoler when life gets tough.
اون فقط یه دوست نیست—وقتی زندگی سخت می شه، یه تسلی دهنده ی واقعیه.
3. در معنای معنوی یا فلسفی:
گاهی به موجودی یا نیرویی فراتر از انسان اشاره دارد که آرامش درونی می بخشد ( مثلاً در متون مذهبی یا عرفانی )
🔸 مترادف ها: