consignor

/kənˈsaɪnər//kənˈsaɪnə/

(بازرگانی) فرستنده ی کالا، سپارشگر، ارسال کننده (consigner هم می گویند)، فرستنده کالا، حمل کننده کالا

جمله های نمونه

1. The sea waybill also allows the consignor to vary his delivery instructions to the carrier at any time during the carriage.
[ترجمه گوگل]بارنامه دریایی همچنین به فرستنده اجازه می دهد تا دستورالعمل های تحویل خود را در هر زمان در طول حمل به متصدی حمل تغییر دهد
[ترجمه ترگمان]waybill دریا همچنین به the اجازه می دهد دستورالعمل های تحویل او به ناو در هر زمانی در طول کالسکه را تغییر دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The consignors then shopped the piece around, and Washington dealer Guy Bush got a very good buy indeed as a consequence.
[ترجمه گوگل]سپس فرستنده‌ها قطعه را در اطراف خریدند، و گای بوش، فروشنده واشنگتن، در نتیجه خرید بسیار خوبی دریافت کرد
[ترجمه ترگمان]سپس The در اطراف این قطعه خرید می کردند، و نماینده واشنگتن، گای بوش، در نتیجه خرید بسیار خوبی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And the consignee or consignor shall make customs declaration the form of a customs declaration form.
[ترجمه گوگل]و گیرنده یا فرستنده باید اظهارنامه گمرکی را به صورت فرم اظهارنامه گمرکی درآورد
[ترجمه ترگمان]و consignee یا consignor باید بیانیه گمرک را به شکل اظهارنامه مالیاتی اعلام کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Additionally the existence of trade commercialtransportation center in consignor dock repeats construction apparently.
[ترجمه گوگل]بعلاوه وجود مرکز حمل و نقل تجاری تجاری در اسکله فرستنده ظاهراً ساخت و ساز را تکرار می کند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، وجود مرکز commercialtransportation تجاری در اسکله consignor ظاهرا ساخت را تکرار می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Frozen plant of company many invest in, attract consignor thick as hail.
[ترجمه گوگل]کارخانه یخ زده شرکت که بسیاری در آن سرمایه گذاری می کنند، فرستنده را به ضخامت تگرگ جذب می کند
[ترجمه ترگمان]کارخانه یخ زده شرکت بسیاری در آن سرمایه گذاری می کند و consignor را به عنوان تگرگ جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Consignor shall absorb insurance premium and warehousing charges up to the date of delivery to customers.
[ترجمه گوگل]فرستنده باید حق بیمه و هزینه های انبارداری را تا تاریخ تحویل به مشتریان جذب کند
[ترجمه ترگمان]شرکت کنندگان حق بیمه عمر بیمه و انبارداری را تا زمان تحویل به مشتریان دریافت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When consignor and shipper are debtors, consignor should precede to perform the obligation.
[ترجمه گوگل]وقتی فرستنده و فرستنده بدهکار هستند، فرستنده باید قبل از انجام تعهد باشد
[ترجمه ترگمان]هنگامی که consignor و shipper debtors هستند، consignor باید قبل از انجام تعهدات پیش برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Goods freight rate is a when influence consignor chooses to carry kind main factor.
[ترجمه گوگل]نرخ حمل و نقل کالا، زمانی است که فرستنده تأثیرگذار انتخاب می کند که عامل اصلی مهربانی را حمل کند
[ترجمه ترگمان]میزان بار کالا زمانی است که نفوذ consignor انتخاب می کند تا عامل اصلی را حمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Where the consignor violates the previous paragraph, the carrier may refuse to carry.
[ترجمه گوگل]در صورتی که فرستنده بند قبلی را نقض کند، متصدی حمل می تواند از حمل خودداری کند
[ترجمه ترگمان]در جاییکه the تخطی از پاراگراف قبلی را نقض می کند، حامل ممکن است از حمل امتناع کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Should reduce pair of examination that build consignor commercial and transportation center particularly.
[ترجمه گوگل]باید جفت معاینه را کاهش داد که مرکز تجاری و حمل و نقل فرستنده ایجاد می کند
[ترجمه ترگمان]باید یک جفت امتحانی را کاهش دهد که مرکز حمل و نقل consignor و حمل و نقل را می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Consignor: They are potatoes, flour and alcohol.
[ترجمه گوگل]فرستنده: آنها سیب زمینی، آرد و الکل هستند
[ترجمه ترگمان]Consignor: آن ها سیب زمینی، آرد و الکل هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Consignor: Here is the Phytosanitary Certificate for the potatoes.
[ترجمه گوگل]فرستنده: در اینجا گواهی بهداشت گیاهی برای سیب زمینی است
[ترجمه ترگمان]Consignor: در اینجا گواهی Phytosanitary برای سیب زمینی آورده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The consignor of commodities a quota or quota bidding shall be the exporter.
[ترجمه گوگل]فرستنده کالاهای مناقصه سهمیه یا سهمیه صادرکننده خواهد بود
[ترجمه ترگمان]سهمیه کالا یا قیمت سهمیه صادر کننده باید صادر کننده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Consignor shall arrange for the people of consignee the period of Technical Services.
[ترجمه گوگل]فرستنده باید مدت خدمات فنی را برای افراد گیرنده ترتیب دهد
[ترجمه ترگمان]Consignor باید برای مردم consignee دوره خدمات فنی ترتیب دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] فرستنده، حمل کننده
[ریاضیات] فرستنده ی کالا، فرستنده

انگلیسی به انگلیسی

• one that consigns or delivers

پیشنهاد کاربران

consignor ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: تحویل‏دهنده
تعریف: شخص حقیقی یا حقوقی که کالا را برای ارسال به شرکت باربری تحویل می‏دهد
[حسابداری] آمِر ( کسی که کالای امانی را به طور امانی برای فروش به طرف خود می فرستد )

بپرس