considered

/kənˈsɪdərd//kənˈsɪdəd/

معنی: مطرح شده، سنجیده، با اندیشه صحیح، بافکر باز و درست
معانی دیگر: مطالعه شده، بررسی شده، حساب شده، محترم، مورد احترام، پر اهمیت

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: arrived at after careful thought.
متضاد: hasty, hurried, impetuous, perfunctory, rash, wild
مشابه: deliberate, sober

- You may disagree, but that is my considered opinion.
[ترجمه ندا] شما ممکن هست مخالف باشید اما این از نظر من با اهمیت است
|
[ترجمه هونام] شما ممکنه مخالف باشید ولی این نظر سنجیده شده من هست
|
[ترجمه گوگل] شما ممکن است مخالف باشید، اما این نظر من است
[ترجمه ترگمان] ممکن است مخالفت کنید، اما این نظر من است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: regarded highly; esteemed.

- She is a well-considered person in her community.
[ترجمه گوگل] او در جامعه خود فردی مورد توجه است
[ترجمه ترگمان] او فرد خوبی در جامعه خود است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he considered clemency, even toward enemies, a necessity
او مروت حتی نسبت به دشمنان را هم واجب می دانست.

2. he considered her every wish
همه ی خواسته های او را برآورده کرد.

3. he considered himself the natural heir of the slain dictator
او خود را جانشین طبیعی دیکتاتور مقتول می دانست.

4. he considered human beings as worse than bugs
او انسان ها را پست تر از حشرات می دانست.

5. he considered it a dishonor to ask for money
او درخواست پول را ننگ می دانست.

6. he considered our complaint of absolutely no account
او اصلا به شکایت ما اهمیت نداد.

7. he considered the interior ministry as his own private preserve
او وزارت کشور را تیول شخصی خودش می پنداشت.

8. he considered wealth as "bauble" and property "trap"
او ثروت را ((پشیز)) و املاک را ((تله)) می دانست.

9. his considered opinions
عقاید حساب شده ی او

10. she considered it her duty to serve the people
خدمتگزاری مردم را وظیفه ی خود می دانست.

11. she considered love the worst kind of bestiality
او عشق را بدترین نوع ددمنشی می پنداشت.

12. they considered art to be extraneous to reality
آنان هنر را چیزی خارج از حوزه ی واقعیات می پنداشتند.

13. they considered heathens impure
آنان کفار را نجس می پنداشتند.

14. he is considered to be a major parliamentary power
او یک قدرت پارلمانی محسوب می شود.

15. his slaves considered him to be a kind master
در نظر بردگانش او برده دار رئوفی بود.

16. ozone is considered to be the chief villain in this process
ازن عمده ترین عامل مضر در این فرآیند محسوب می شود.

17. the romans considered themselves civilized
رومی ها خود را متمدن می پنداشتند.

18. all things considered
رویهمرفته،با در نظر گرفتن همه چیز

19. all things considered
با در نظر گرفتن همه ی جوانب یا شرایط،از هر نظر

20. england is still considered a major maritime power
انگلستان هنوز یک قدرت عمده ی دریایی محسوب می شود.

21. george washington is considered to be the father of the american people
جورج واشنگتن پدر ملت امریکا محسوب می شود.

22. his book is considered to be a medical monument
کتاب او اثری جاویدان در پزشکی محسوب می شود.

23. the bazaar is considered to be one of the main centers of commerce in tabriz
بازار یکی از مراکز عمده ی بازرگانی شهر تبریز محسوب می شود.

24. today, electricity is considered to be one of the elementary necessities of life
امروزه برق یکی از نیازهای ابتدایی زندگی محسوب می شود.

25. a newspaper which is considered to be the voice of the government
روزنامه ای که ارگان دولت محسوب می شود.

26. her works are highly considered by some critics
برخی از منقدین برای آثار او اهمیت زیادی قایلند.

27. the khyber pass was considered to be the gateway to india
گردنه ی خیبر راه دستیابی به هند تلقی می شد.

28. the soul may be considered an emanation of divinity lodged in man
می توان پنداشت که روح تجلی خداوند در بشر است.

29. the suez canal was considered to be the lifeline of the british empire
کانال سوئز شاهراه حیاتی امپراطوری بریتانیا محسوب می شد.

30. the ural mountains are considered the eastern boundary of europe
کوه های اورال مرز خاوری اروپا محسوب می شوند.

31. there, lepers are still considered as social pariahs
در آنجا جذامیان هنوز منفور اجتماع هستند.

32. what used to be considered as scientific heresy is now scientific truth
آنچه که سابقا ارتداد علمی محسوب می شد اکنون واقعیت علمی است.

33. poaching in others' property is considered an offense
شکار در زمین دیگران جرم محسوب می شود.

34. the next item to be considered . . .
مطلب دیگری که باید مورد ملاحظه قرار گیرد. . .

35. when he reached twenty, he was considered to be mature
وقتی به بیست سالگی رسید او را بالغ به حساب آوردند.

36. if you are fifteen, you are still considered to be a minor
اگر پانزده سال داری هنوز صغیر محسوب میشوی

37. anyone who dies for his faith and ideas is considered a martyr
هر کسی که به خاطر ایمان و عقیده ی خود کشته شود شهید محسوب می شود.

38. the marriage of a lord's daughter with a commoner was considered as a disparagement
ازدواج دختر یک لرد با یک فرد عادی باعث حقارت بود.

39. in some countries calling a person by his first name is considered to be too familiar
در برخی کشورها صدا زدن شخص به اسم اولش بیش از حد خودمانی محسوب می شود.

مترادف ها

مطرح شده (صفت)
considered

سنجیده (صفت)
considered, weighed, thought-out

با اندیشه صحیح (صفت)
considered

با فکر باز و درست (صفت)
considered

انگلیسی به انگلیسی

• measured, reasonable; thought over carefully
a considered opinion or act is the result of careful thought.

پیشنهاد کاربران

در نظر گرفته شده . . .
1. بررسی شده. تحقیق شده. حساب شده 2. مهم. مورد توجه
مثال:
it was not impulsive, but rather a considered decision
آن شتاب زده نبود، بلکه نسبتا یک تصمیم حساب شده بود.
منظور گردیده
considered: بر شمرد، تلقی کرد، به حساب آورد
She considered focus and concentration as important reading skills
ترجمه: او تمرکز و حواس جمعی را به عنوان مهارت های مهم خواندن برشمرد.
سنجیده
لحاظ شده است
او در جامعه خودش اثبات شده است
سنجیده، به دقت بررسی شده، آزموده، درست و موثق
He hadn't had time to form a considered opinion .
او وقت نکرده بود که نظری سنجیده داشته باشد.
 The committee is meeting to prepare a considered response to the problem.
...
[مشاهده متن کامل]

این کمیته در حال تشکیل جلسه ای است تا پاسخی سنجیده برای این مشکل آماده کند.

تلقی می شود
به حساب می آید
محسوب شده ، تلقی شده
سنجیده شده
محافظه کار
ارزیابی کرد ( در حقوق ) ، جدی گرفت، پر اهمیت قلمداد کرد، موردتوجه قرار داد.
آگاهانه
در نظر گرفته شده,تلقی شده
مثال = this language considered a dead language
معنی= این زبان یک زبان مرده تلقی می شود ( شده )
Wundt is considered as the first psychologist and father of experimental psychology.
وونت به عنوان نخستین روان شناس و پدر روان شناسی تجربی قلمداد می شود.

مورد نظر، مد نظر
حساب شده است
درنظر گرفته
حساب شده یا محسوب شده
انتخاب شده
در نظر گرفت
در نظر گرفته شده است
محسوب شده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس