consenting


معنی: موافق

جمله های نمونه

1. consenting adults
اشخاص بالغ که به میل خود (نه به زور و غیره) جماع می کنند

2. What consenting adults do in private is their own business.
[ترجمه hamed] آنچه که افراد بالغ در خلوت انجام می دهند به خودشان مربوط است .
|
[ترجمه گوگل]کاری که بزرگسالان رضایت‌دهنده در خلوت انجام می‌دهند، کار خودشان است
[ترجمه ترگمان]آنچه که به افراد بالغ اجازه می دهد در بخش خصوصی انجام دهند، تجارت خودشان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. I mean he is a consenting adult.
[ترجمه گوگل]منظورم این است که او یک بزرگسال رضایت‌بخش است
[ترجمه ترگمان] منظورم اینه که اون یه adult
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Treaties bind consenting parties only, and strangers to any treaty are legally unaffected by it.
[ترجمه گوگل]معاهدات فقط طرف‌های موافق را متعهد می‌سازند و افراد غریبه به هر معاهده از نظر قانونی تحت تأثیر آن نیستند
[ترجمه ترگمان]معاهدات تنها به طرفین تسلیم می شوند و بیگانگان و بیگانگان از نظر قانونی تحت تاثیر آن قرار نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Consenting in one's heart is not a performative consent but a psychological state akin to coming to terms with.
[ترجمه گوگل]رضایت قلبی یک رضایت عملی نیست، بلکه یک حالت روانی است شبیه به توافق
[ترجمه ترگمان]consenting در قلب انسان، یک رضایت اجرایی نیست، بلکه حالت روان شناختی شبیه به آمدن به شرایط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Just consenting. Breath deeply, slowly and deeply.
[ترجمه گوگل]فقط رضایت دادن عمیق، آهسته و عمیق نفس بکش
[ترجمه ترگمان] فقط قبول نفس عمیق و عمیق نفس می کشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Even videotaped interviews with consenting patients have drawbacks.
[ترجمه گوگل]حتی مصاحبه‌های ویدئویی با بیمارانی که رضایت می‌دهند دارای اشکالاتی هستند
[ترجمه ترگمان]حتی مصاحبه های ویدئویی با بیماران موافقت شده مانع از این امر می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I believe that what consenting adults do in private is their business beg to differ.
[ترجمه گوگل]من معتقدم که کاری که بزرگسالان رضایت می دهند در خلوت انجام می دهند، کسب و کارشان متفاوت است
[ترجمه ترگمان]من معتقدم که آنچه که افراد بالغ در بخش خصوصی انجام می دهند، کسب وکار آن ها است که تقاضا می کنند متفاوت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So by consenting, you can leave something behind, and move forward, with confidence.
[ترجمه گوگل]بنابراین با رضایت می توانید چیزی را پشت سر بگذارید و با اطمینان به جلو بروید
[ترجمه ترگمان]پس با موافقت، شما می توانید چیزی را پشت سر بگذارید، و بااعتماد به نفس به جلو حرکت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Such sadomasochistic contact between consenting sexual partners is more common than was formerly believed.
[ترجمه گوگل]چنین تماس سادومازوخیستی بین شرکای جنسی رضایت‌بخش، شایع‌تر از آن چیزی است که قبلاً تصور می‌شد
[ترجمه ترگمان]این ارتباط sadomasochistic بین دو شریک جنسی کاملا شایع است که قبلا باور داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pornography depicting consenting adults, should be legal for the adult population.
[ترجمه گوگل]هرزه‌نگاری که بزرگسالان رضایت‌دهنده را به تصویر می‌کشد، باید برای جمعیت بزرگسال قانونی باشد
[ترجمه ترگمان]Pornography که افراد بالغ را به تصویر می کشد، باید برای جمعیت بزرگ سال قانونی باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. By consenting, you left the feelings of a child.
[ترجمه گوگل]با رضایت، احساسات یک کودک را ترک کردید
[ترجمه ترگمان] با موافقت، تو احساسات یه بچه رو رها کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Whatever feels good to consenting adults is okay by me.
[ترجمه گوگل]هر چیزی که برای رضایت بزرگسالان احساس خوبی داشته باشد، برای من مشکلی ندارد
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که برای موافقت کردن با بزرگ ترها خوب باشد، با من خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She paused before consenting to marry him.
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه با او ازدواج کند مکث کرد
[ترجمه ترگمان]پیش از این که خود را راضی کند با او ازدواج کند، مکث کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موافق (صفت)
accordant, according, agreeing, compliant, congruent, compatible, concordant, concurrent, consonant, consentaneous, consenting

انگلیسی به انگلیسی

• that gave consent
a consenting adult is a person who is considered to be responsible or old enough to make their own decisions about what they do, especially about who they have sex with.

پیشنهاد کاربران

بپرس