consanguineous

/kɑːnsæŋˈɡwɪniːəs//ˌkɒnsæŋˈɡwɪnɪəs/

هم نیا، هم خون، هم تبار، خویش، خویشاوند (consanguine هم می گویند)، بسته ,همخون ,صلبی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: consanguineously (adv.)
• : تعریف: having a blood relationship; descended from the same ancestors.
مشابه: akin, kin, kindred, natural

- Views on marriage between consanguineous partners vary widely from country to country.
[ترجمه گوگل] دیدگاه ها در مورد ازدواج بین شرکای فامیلی از کشوری به کشور دیگر بسیار متفاوت است
[ترجمه ترگمان] دیدگاه درباره ازدواج بین شرکای فامیلی به طور گسترده از کشور به کشور متغیر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. City is consanguineous with water, and studies at them persist from the naissance of cities.
[ترجمه گوگل]شهر با آب فامیل است و مطالعات در آنها از زمان نوسان شهرها ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]شهر فامیلی با آب است و مطالعات در آن ها از the شهرها ادامه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our activity will give prominence to the consanguineous relationship between Microsoft and our entertainment, study and work.
[ترجمه گوگل]فعالیت ما به ارتباط فامیلی مایکروسافت و سرگرمی، مطالعه و کار ما اهمیت می دهد
[ترجمه ترگمان]فعالیت ما به رابطه فامیلی بین مایکروسافت و تفریحات ما، مطالعه و کار اهمیت می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Objective To investigate consanguineous marriages and their offspring ? ? s health of salar nationality.
[ترجمه گوگل]هدف بررسی ازدواج های فامیلی و فرزندان آنها؟ ? سلامت ملیت سالار
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ازدواج فامیلی و فرزندان آن ها؟ - سلامت ملیت salar
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The important position and role of the royal group in the society of the Liao Dynasty suggest that the consanguineous element remained prominently i. . .
[ترجمه گوگل]جایگاه و نقش مهم گروه سلطنتی در جامعه سلسله لیائو حاکی از آن است که عنصر فامیلی به طور برجسته ای باقی مانده است
[ترجمه ترگمان]جایگاه مهم و نقش گروه سلطنتی در جامعه سلسله Liao پیشنهاد می کند که عنصر فامیلی به طور برجسته i باقی می ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is a recessive hereditary disease of autosome to be deaf and dumb. It was analysed through heredity that reducing or preventing consanguineous marriage can reduce the deaf-mute's birth rate.
[ترجمه گوگل]این یک بیماری ارثی مغلوب اتوزوم کر و لال بودن است از طریق وراثت تحلیل شد که کاهش یا جلوگیری از ازدواج فامیلی می تواند نرخ تولد ناشنوایان را کاهش دهد
[ترجمه ترگمان]این یک بیماری ارثی مغلوب of است که ناشنوا و گنگ است تجزیه و تحلیل از طریق وراثت آنالیز شد که کاهش یا جلوگیری از ازدواج فامیلی می تواند نرخ تولد کرولال را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In the same condition, wearable li ty of hardfacing alloy has consanguineous relation with its organization.
[ترجمه گوگل]در همین شرایط، آلیاژ سخت پوشیدنی با سازمان خود ارتباط فامیلی دارد
[ترجمه ترگمان]در شرایط مشابه، wearable li ty از آلیاژ hardfacing رابطه فامیلی با سازمان خود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The Marriage System of Cousinship" is a special marriage form, which has universally existed since human beings instituted consanguineous family. "
[ترجمه گوگل]نظام ازدواج عموزاده» یک نوع ازدواج خاص است که از زمانی که بشر خانواده فامیلی را تشکیل داد، به طور جهانی وجود داشته است
[ترجمه ترگمان]سیستم ازدواج cousinship یک شکل ازدواج ویژه است که به طور جهانی از زمانی که بشر خانواده فامیل را تشکیل می دهد وجود داشته باشد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Trace of primitive religion development was from totemism and naturism to consanguineous ancestors adoration.
[ترجمه گوگل]ردپای توسعه دین بدوی از توتمیسم و ​​طبیعت گرایی تا پرستش نیاکان خویشاوندی بود
[ترجمه ترگمان]طرح توسعه مذهب ابتدایی از totemism و naturism به اجداد فامیلی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In order to meet the needs of social development, schools and graduates, schools and businesses, schoolfellow and schoolfellow, graduates and enterprises should maintain consanguineous contact.
[ترجمه گوگل]برای برآوردن نیازهای توسعه اجتماعی، مدارس و فارغ التحصیلان، مدارس و مشاغل، هم مدرسه ای ها و هم مدرسه ای ها، فارغ التحصیلان و شرکت ها باید ارتباط فامیلی خود را حفظ کنند
[ترجمه ترگمان]برای برآورده کردن نیازهای توسعه اجتماعی، مدارس و فارغ التحصیلان، مدارس و کسب و کارها، schoolfellow و schoolfellow، فارغ التحصیلان و شرکت ها باید ارتباط فامیلی حفظ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The relationship between obesity and insulin resistance, hyperinsulinemia is consanguineous.
[ترجمه گوگل]ارتباط بین چاقی و مقاومت به انسولین، هیپرانسولینمی فامیلی است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین چاقی و مقاومت انسولین، hyperinsulinemia فامیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The relation between the production and development of sports and the environment is consanguineous.
[ترجمه گوگل]رابطه بین تولید و توسعه ورزش و محیط زیست فامیلی است
[ترجمه ترگمان]رابطه بین تولید و توسعه ورزش و محیط زیست فامیل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This article deals with formally done research method and observed the genetic effect of consanguineous mating.
[ترجمه گوگل]این مقاله به روش تحقیق رسمی انجام شده و بررسی اثر ژنتیکی جفت گیری فامیلی می پردازد
[ترجمه ترگمان]این مقاله با روش تحقیق رسمی به طور رسمی سر و کار دارد و اثر ژنتیکی جفت گیری فامیلی را مشاهده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] همخون، خویشاوند (سنگ شناسی): صفت: همخونی یا خویشاوندی و مترادفی با ارجحیت کمتر برای هم ماگما (comagmatic) .

انگلیسی به انگلیسی

• related by blood, descended from the same ancestor

پیشنهاد کاربران

خویشاوندی
مثال: The couple discovered they were consanguineous cousins after tracing their family trees.
زوجی کشف کردند که از همتازاده های خویشاوندی هستند پس از پیگیری درختان خانوادگی خود.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی

بپرس