cons

جمله های نمونه

1. the cons outnumbered the pros
تعداد مخالفان از موافقان بیشتر بود.

2. weighing the pros and cons of an issue
سبک و سنگین کردن جنبه های مثبت و منفی چیزی

3. to discuss the pros and cons of something
علیه و برله چیزی را مورد بحث قرار دادن

4. to argue a matter pro and cons
موافق و مخالف موضوعی بحث کردن

پیشنهاد کاربران

معایب ( مخفف "معایب" و متضاد Pros "مزایا" )
We need to consider the pros and cons of each option.
منفی باف ها/مخالفین ( کسانی که مدام ایراد می گیرند - عامیانه و غیررسمی )
Don't listen to the cons, this is a great idea.
محافظه کاری حسابداری
نقاط ضعف
- معایب
- متضاد Pros به معنای ( مزایا )
نکات منفی
Bad points
مخالفان
Pros & Cons
موافقان و مخالفان
مخالفان
گاهی اوقات به معنی ( شرکت های ) هرمی هم میتونه باشه

بپرس