connotative meaning

پیشنهاد کاربران

مفهموم شناخته شده یک مفهوم بین مردم
The connotative meaning of a word includes the feelings and ideas that people may connect with that word
معنای ضمنی ( فرعی ) یک کلمه شامل احساسات و ایده هایی است که افراد ممکن است با آن کلمه ارتباط برقرار کنند.
معنی یا معانی ثانویه و فرعی یک کلمه در دیکشنری.
مثال: در دیکشنری آکسفورد برای کلمه spring ( بهار ) معانی فرعی به ترتیب چشمه، فنر، شاداب بودن و پریدن ناگهانی آورده شده است.

بپرس