conniption

/kəˈnɪpʃən//kəˈnɪpʃən/

(عامیانه - معمولا جمع) غیظ، بدخلقی، اعراض، بی تابی (conniption fit هم میگویند)، حمله صرع

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) an outburst or fit of anger, hysteria, or the like.
مشابه: tantrum

- My mother had a conniption when I broke the vase.
[ترجمه گوگل] وقتی گلدان را شکستم مادرم هوس کرد
[ترجمه ترگمان] وقتی گلدون رو شکوندم مادرم سکته کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• hysterical fit, furious rage

پیشنهاد کاربران

بپرس