connate

/ˈkɑːneɪt//ˈkɒneɪt/

معنی: ذاتی، مادر زادی
معانی دیگر: درون زاد، سرشتی، فطری، همزاد (دارای همزیستی از هنگام تولد)، مادزادی

جمله های نمونه

1. Connate different can, who and contend for wind.
[ترجمه گوگل]Connate مختلف می توانید، که و مبارزه برای باد
[ترجمه ترگمان]افراد مختلف می توانند با هم تفاوت داشته باشند و به خاطر باد مخالف باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Calyx teeth prominent, connate and persistent.
[ترجمه گوگل]دندان های کاسه گل برجسته، همبسته و ماندگار
[ترجمه ترگمان]دندان های calyx برجسته، connate و مقاوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Petals pink or white, obcordate, clawed, connate and bearded at base, apex fimbriate .
[ترجمه گوگل]گلبرگ‌ها صورتی یا سفید، چنگک‌دار، پنجه‌دار، همبسته و ریش‌دار در قاعده، رأس فیمبریا هستند
[ترجمه ترگمان]Petals صورتی یا سفید، obcordate، چنگال دار، connate و ریش دار در پایه نقطه اوج می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although big star is likely connate different report, gene different at the ordinary person, but this exceeds the phenomenal affirmation of the order of nature is abnormal.
[ترجمه گوگل]اگر چه ستاره بزرگ به احتمال زیاد مربوط به گزارش های مختلف، ژن در افراد عادی متفاوت است، اما این بیش از تایید فوق العاده از نظم طبیعت غیر طبیعی است
[ترجمه ترگمان]اگر چه این ستاره بزرگ احتمالا گزارش متفاوتی دارد، ژن متفاوت از فرد عادی است، اما این فراتر از تایید پدیداری نظم طبیعت غیر عادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The only connate some and huge advantage can't educate hero also, have to also have concomitant luck.
[ترجمه گوگل]تنها همبستگی و مزیت بزرگ نمی تواند قهرمان را تربیت کند، بلکه باید شانس همراه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تنها connate که برخی از آن ها مزیت بزرگ دارند و یک مزیت بزرگ نیز نمی توانند به آن ها آموزش دهند نیز باید شانس بیشتری داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fruiting bracts connate at base, semiorbicular, ca. 7 mm wide, basal centralpartswollen and hardened, margins green, with finely undulate teeth.
[ترجمه گوگل]براکت های میوه دار در پایه، نیم دایره ای، حدود 7 میلی متر عرض، قسمت مرکزی قاعده متورم و سفت شده، حاشیه سبز، با دندانه های ریز مواج
[ترجمه ترگمان]Fruiting bracts connate در پایه، semiorbicular، ca ۷ mm عریض، basal و مقاوم شده، حاشیه های سبز با دندان های undulate ریز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Connate water can be dense and saline compared with seawater.
[ترجمه گوگل]آب Connate در مقایسه با آب دریا می تواند متراکم و شور باشد
[ترجمه ترگمان]آب connate می تواند متراکم و نمک در مقایسه با آب دریا باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Connate water is also described as fossil water.
[ترجمه گوگل]آب Connate نیز به عنوان آب فسیلی توصیف می شود
[ترجمه ترگمان]آب connate نیز به عنوان آب فسیلی توصیف می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The term connate implies born, produced or originated together.
[ترجمه گوگل]اصطلاح Connate به معنای تولد، تولید یا منشأ با هم است
[ترجمه ترگمان]اصطلاح connate دلالت بر زاده شدن، تولید و یا منشا آن ها دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The chemistry of connate water can change in composition throughout the history of the rock.
[ترجمه گوگل]ترکیب شیمیایی آب پیوندی می تواند در طول تاریخ سنگ تغییر کند
[ترجمه ترگمان]شیمی زیست connate می تواند در ترکیب در طول تاریخ سنگ تغییر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. You center bottom docile, again the connate ecology is cheery, periodically adore to play joke aboard a person, laugh of the exterior is nice-looking.
[ترجمه گوگل]شما در مرکز پایین مطیع هستید، باز هم بوم‌شناسی همبستگی شادی‌بخش است، به‌طور دوره‌ای دوست دارید روی یک شخص شوخی کنید، خنده‌های بیرونی زیبا به نظر می‌رسند
[ترجمه ترگمان]شما به آرامی سر و صدا دارید، دوباره محیط زیست connate شاد است، به طور متناوب عاشق شوخی کردن با یک فرد است، و به ظاهر زیبا و زیبا نگاه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Petals (3 or)4 or 5(or, rarely more, distinct or connate, sometimes adnate to staminal tube and then valvate.
[ترجمه گوگل]گلبرگ ها (3 یا) 4 یا 5 (یا به ندرت بیشتر، متمایز یا وابسته هستند، گاهی اوقات به لوله استمینال می چسبند و سپس دریچه می شوند
[ترجمه ترگمان]Petals (۳ یا)۴ یا ۵ (یا، به ندرت، متمایز، متمایز، گاهی اوقات adnate به لوله staminal و سپس valvate می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Due to the variation of geologic environment reservoir is often invaded by external water, thus, resulting in the property difference between connate water and formation water.
[ترجمه گوگل]به دلیل تنوع محیط زمین شناسی، مخزن اغلب توسط آب خارجی مورد هجوم قرار می گیرد، در نتیجه، تفاوت خاصیت بین آب همبسته و آب سازند ایجاد می شود
[ترجمه ترگمان]به دلیل تغییر ذخایر زمین زمین شناسی اغلب به وسیله آب خارجی مورد استفاده قرار می گیرد در نتیجه اختلاف بین آب connate و آب تشکیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Achenes 8 - ribbed, white pilose; pappus scabrous, 10 - 12 mm long, connate at base.
[ترجمه گوگل]Achenes 8 - آجدار، پیلوز سفید؛ پاپوس اسکابروز، به طول 10 تا 12 میلی متر، در قاعده پیوند خورده است
[ترجمه ترگمان]Achenes ۸ - ribbed، pilose سفید؛ pappus scabrous، ۱۰ - ۱۲ mm طول، connate در پایه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ذاتی (صفت)
indigenous, essential, organic, inherent, autochthonous, intrinsic, innate, natural, substantial, inward, inborn, congenital, connate, inbred

مادر زادی (صفت)
congenital, connate

تخصصی

[زمین شناسی] همزاد، ذاتی (رسوب شناسی): بوجود آمدن همزمان با مواد مجاور، خصوصاً تعلق داشتن به آبها یا مواد فرار (مانند یک دی اکسید کربن) که در رسوبات در زمانی که نهشته ها به جای گذاشته می شدند، محبوس شده اند.

انگلیسی به انگلیسی

• innate, present from birth

پیشنهاد کاربران

Means something that is inherent or innate, often used to describe qualities or characteristics that are deeply rooted or ingrained in a person, object, or concept.
چیزی که ذاتی یا فطری است، اغلب برای توصیف کیفیات یا ویژگی هایی استفاده می شود که عمیقاً ریشه یا نهادینه شده در یک شخص، شی یا مفهوم دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

مثال؛
Her kindness is connate; she’s always been compassionate and caring.
When talking about cultural traditions, one might comment, “In our family, respect for elders is connate; it’s passed down from generation to generation. ”
In a conversation about artistic talent, someone could say, “His connate creativity shines through in all his paintings. ”

connate ( زیست شناسی - علوم گیاهی )
واژه مصوب: هم جوش 2
تعریف: ویژگی الحاقی که در آن قطعات همسان گیاه کاملاً به یکدیگر متصل اند و به سادگی از هم جدا نمی شوند

بپرس