1. How am I expected to conjure up a meal for six of his friends with almost nothing in the fridge?
[ترجمه گوگل]چگونه از من انتظار می رود که برای شش نفر از دوستان او یک وعده غذایی درست کنم که تقریباً هیچ چیز در یخچال نیست؟
[ترجمه ترگمان]از کجا انتظار داشتم برای شش تا از دوستانش با تقریبا هیچ چیز در یخچال غذا درست کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I can't simply conjure up the money out of thin air.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم به سادگی پول را از هوای رقیق درآورم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم به سادگی پول رو از هوای رقیق درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. When we think of adventurers, many of us conjure up images of larger-than-life characters trekking to the North Pole.
[ترجمه گوگل]وقتی به ماجراجویان فکر میکنیم، بسیاری از ما تصاویری از شخصیتهای بزرگتر در حال پیاده روی به قطب شمال را تداعی میکنیم
[ترجمه ترگمان]وقتی در مورد ماجراجویان فکر می کنیم، بسیاری از ما تصاویری از شخصیت های زنده و بزرگ تر را یاد می گیریم که به قطب شمال سفر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Unfortunately, I can't just conjure up the money out of thin air!
[ترجمه گوگل]متأسفانه، من نمی توانم فقط از هوای رقیق پول را تصور کنم!
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، من نمی تونم پول رو از هوای رقیق درست کنم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. What does the word "feminist" conjure up for you?
[ترجمه گوگل]کلمه "فمینیست" چه چیزی را برای شما تداعی می کند؟
[ترجمه ترگمان]واژه \"فمینیستی\" برای شما چه معنایی دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Dieting always seems to conjure up images of endless salads.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد رژیم گرفتن همیشه تصاویری از سالادهای بی پایان را تداعی می کند
[ترجمه ترگمان]Dieting همیشه به نظر می رسد که تصاویری از سالاد بی پایانی را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He strained to conjure up her face and voice, but they had vanished.
[ترجمه گوگل]او تلاش کرد تا چهره و صدای او را تداعی کند، اما آنها ناپدید شده بودند
[ترجمه ترگمان]سعی کرد قیافه و صدایش را به خود جلب کند، اما ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I cannot but conjure up the memories of the good old days.
[ترجمه گوگل]نمی توانم خاطرات روزهای خوب گذشته را تداعی نکنم
[ترجمه ترگمان]خاطره روزه ای خوش قدیم را نمی توانم به یاد بیاورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. For some people, the word 'England' may still conjure up images of pretty gardens and tea parties.
[ترجمه گوگل]برای برخی از مردم، کلمه "انگلیس" ممکن است هنوز تصاویری از باغ های زیبا و مهمانی های چای را تداعی کند
[ترجمه ترگمان]برای برخی مردم، واژه انگلیسی هنوز هم می تواند تصاویری از باغ های زیبا و احزاب چای درست کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. It is the business of a novelist to conjure up into existence the world of imagination.
[ترجمه گوگل]این کار یک رمان نویس است که دنیای تخیل را به وجود بیاورد
[ترجمه ترگمان]آن کسب وکار یک رمان نویس است که دنیای تخیل را به وجود می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Dieting always seems to conjure up images of endless cottage cheese salads.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد رژیم گرفتن همیشه تصاویری از سالادهای بی پایان پنیر را تداعی می کند
[ترجمه ترگمان]Dieting همیشه به نظر می رسد که به یاد گرفتن عکس هایی از سالاد endless های بی پایان پنیر به نظر می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Somehow we have to conjure up another $000.
[ترجمه گوگل]یه جورایی باید 000 دلار دیگه جمع کنیم
[ترجمه ترگمان]یه جورایی باید هزار دلار دیگه براش درست کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The woman practising witchcraft claimed that she could conjure up the spirits of the dead.
[ترجمه گوگل]زنی که جادوگری می کرد ادعا کرد که می تواند ارواح مردگان را تداعی کند
[ترجمه ترگمان]اون زن practising ادعا کرد که می تونه ارواح مردگان رو زنده کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Can you conjure up a picture of the imperial life in ancient Egypt?
[ترجمه گوگل]آیا می توانید تصویری از زندگی امپراتوری در مصر باستان ایجاد کنید؟
[ترجمه ترگمان]آیا می توانید تصویری از زندگی امپراطوری در مصر باستان را به نمایش بگذارید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Staring at his back, she tried to conjure up the image of him lover-like, tender, and failed.
[ترجمه گوگل]او که به پشت او خیره شده بود، سعی کرد تصویری شبیه عاشق، لطیف و ناکام از او ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]به پشت خیره شده بود و سعی می کرد تصویر معشوق را که مانند او مهربان و شکست خورده بود مجسم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید