conjectural

/kənˈdʒekt͡ʃərəl//kənˈdʒekt͡ʃərəl/

وهمی، حدسی، فرضی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: conjecturally (adv.)
(1) تعریف: involving or based on conjecture.
مشابه: hypothetical, speculative

(2) تعریف: given to conjecturing.
مشابه: speculative

جمله های نمونه

1. There is something unde-niably conjectural about such claims.
[ترجمه گوگل]چیزی غیرقابل انکار حدسی در مورد چنین ادعاهایی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]چیزی unde - niably درباره چنین ادعاهایی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. OK and conjectural, in small website may because of this one new C2C platform war benefit.
[ترجمه گوگل]خوب و حدسی، در وب سایت های کوچک ممکن است به دلیل این یک جنگ پلت فرم جدید C2C باشد
[ترجمه ترگمان]خوب و conjectural، در یک وب سایت کوچک ممکن است به خاطر این یکی از مزایای جنگ به مصرف کننده جدید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conjectural variation is the theory base of Harvard school's SCP paradigm.
[ترجمه گوگل]تنوع حدسی پایه تئوری پارادایم SCP مدرسه هاروارد است
[ترجمه ترگمان]تغییر conjectural اساس مدل SCP مکتب هاروارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Somebody is conjectural, cleaning pudenda via commonly used soap may be urethral and integrated one of accounts that solicit.
[ترجمه گوگل]کسی حدس می‌زند، تمیز کردن پودندا از طریق صابون معمولی ممکن است مجرای ادرار باشد و یکی از حساب‌هایی باشد که درخواست می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک نفر conjectural است، تمیز کردن pudenda از طریق صابون معمولا مورد استفاده قرار می گیرد و یکی از حساب ها را ادغام می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The links remain cloudy and conjectural, and it is all the reader can do to follow along.
[ترجمه گوگل]پیوندها مبهم و حدسی باقی می‌مانند و خواننده تنها کاری است که می‌تواند آن را دنبال کند
[ترجمه ترگمان]پیوندها cloudy و conjectural باقی می مانند و این تنها چیزی است که خواننده می تواند انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rousseau speaks of his method as "conjectural history. " What does he mean by this?
[ترجمه گوگل]روسو از روش خود به عنوان "تاریخ حدسی" صحبت می کند منظور او از این چیست؟
[ترجمه ترگمان]روسو از روش خود به عنوان \"تاریخ conjectural\" سخن می گوید و می گوید: \" منظورش از این حرف چیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. OK and conjectural, the number that the undergraduate plays game will be more.
[ترجمه گوگل]خوب و حدسی، تعداد بازی هایی که در مقطع کارشناسی انجام می دهد بیشتر خواهد بود
[ترجمه ترگمان]خوب و conjectural، عددی که در دوره لیسانس بازی می کند بیشتر خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I am conjectural, future may have originality of a culture search engine portal.
[ترجمه گوگل]من حدسی هستم، آینده ممکن است اصالت یک پورتال موتور جستجوی فرهنگ را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]من conjectural، آینده ممکن است اصالت یک پورتال جستجوگر فرهنگی را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The thesis brings to bear conjectural variation to unify the classical oligopoly models and open out that the differences of the models are only the dissimilarities of conjectural variation range.
[ترجمه گوگل]این پایان‌نامه تنوع حدسی را برای یکسان کردن مدل‌های انحصارطلبی کلاسیک به ارمغان می‌آورد و آشکار می‌کند که تفاوت‌های مدل‌ها فقط تفاوت‌های دامنه تغییرات حدسی است
[ترجمه ترگمان]این پایان نامه به بررسی تغییرات conjectural در یکپارچه کردن مدل های oligopoly کلاسیک می پردازد و آشکار می سازد که تفاوت مدل ها تنها the از محدوده تغییرات conjectural است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Conjectural imagination is an imagination of recreation.
[ترجمه گوگل]تخیل حدسی تخیلات تفریحی است
[ترجمه ترگمان]تخیل conjectural تخیل سرگرمی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Again the theory is conjectural and is only very slightly stated in the article.
[ترجمه گوگل]باز هم این نظریه حدسی است و فقط بسیار اندکی در مقاله بیان شده است
[ترجمه ترگمان]دوباره این نظریه conjectural است و تنها در مقاله بسیار کمی بیان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Therefore, they have to use a lot of conjectural words, such as "if" and "perhaps", to mislead public opinion.
[ترجمه گوگل]بنابراین مجبورند برای گمراه کردن افکار عمومی از کلمات حدسی مانند «اگر» و «شاید» استفاده کنند
[ترجمه ترگمان]بنابراین، آن ها باید از واژه های conjectural مانند \"اگر\" و \"شاید\" برای گمراه کردن افکار عمومی استفاده کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Some of the stages of the Earth's development are purely conjectural.
[ترجمه گوگل]برخی از مراحل توسعه زمین کاملاً حدسی است
[ترجمه ترگمان]برخی از مراحل رشد زمین صرفا conjectural هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To place a monetary value on the prevention of an epidemic is largely conjectural.
[ترجمه گوگل]تعیین ارزش پولی برای پیشگیری از یک بیماری همه گیر تا حد زیادی حدسی است
[ترجمه ترگمان]برای قرار دادن یک ارزش پولی در پیش گیری از یک بیماری همه گیر، تا حد زیادی نامشخص است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The evidence he had provided in his report had been deemed too conjectural for the issuing of a search warrant.
[ترجمه گوگل]شواهدی که او در گزارش خود ارائه کرده بود برای صدور حکم بازرسی بیش از حد حدسی تلقی شده بود
[ترجمه ترگمان]مدارکی که او در گزارش خود ارائه کرده بود، برای صدور حکم بازرسی بسیار مناسب تلقی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• deduced by guesswork, hypothetical

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : conjecture
✅️ اسم ( noun ) : conjecture
✅️ صفت ( adjective ) : conjectural
✅️ قید ( adverb ) : conjecturally
حدسی، فرضی، در حد مباحث دانشگاهی
محتاطانه

بپرس